یافتن پست: #زیور_شیبانی

♡✓
♡✓
جاودانه شده ای در من
آنچنان که اگر خودم هم...
بخواهم فراموشت کنم...
جان نمی خواهد...
روح نمی خواهد...
دل نمی خواهد...
دل نمی خواهد...




wolf
wolf
اگر می خواهید یک نفر را ...
بُکُشید
پیشنهاد می کنم اول به او محبت کنید...
خاطره بسازید ..
ساعت ها با او وقت بگذرانید...
غافلگیرش کنید،به هر بهانه ای..
شادی اش را باعث شوید...
برایش سنگ صبور باشید...
اینگونه زنده اش می کنید،
و دقیقا زمانی که جز شما کسی را ...
در زندگی اش ندارد ،رهایش کنید...
او را در بدترین شرایط زندگی اش
درست وقتی که به شما بیش از هر کس دیگری نیاز دارد...
تنها بگذارید!
ترجیحا این رفتنتان هم بدون دلیل باشد...
بی هیچ حرفی ...
بدون خداحافظی!
در آخرین مسیجتان هم ...
برایش آرزوی خوشبختی کنید!
شک نکنید او خواهد مُرد...
هر روز از نو ..
هر روز از نو می میرد و
تا عمر دارد آن آدم سابق نمی شود!




wolf
wolf
همین امروز برید جلو آینه وایسین ...
و یه سیلی محکم به خودتون بزنین !
برای همه ی کارایی که ...
تو گذشته انجام دادین و
حالا از یادآوریشون خجالت می کشین...
برای تمومِ سرکوفتایی که ...
از خودتون شنیدین و
همه ی روزایی که ...
از "درد" به خودتون پیچیدین...
یه سیلی بزنین ...
و برای همیشه تمومش کنین ...
این حسِ زجرآورِ
موندن تو گذشته رو !
بعد از اون دست خودتونو بگیرین...
بهش لبخند بزنین...
اشکاتونو پاک کنین
خودتونو محکمتر بغل بگیرین ...
و قول بدین ...
عاشقانه خودتونو دوست داشته باشین ...




wolf
wolf
به محضِ شنیدنِ جمله ی «دوستت دارم» ..
طوری جبهه می گیریم انگار به جنگ رفته ایم..
طوری رفتار می کنیم
انگار آن بیچاره دچار جنایتی نابخشودنی شده است..
خب دوستمان دارد !
اینکه ترس ندارد جانم..
اگر دوستش نداریم ...
با احترام بگوییم منتظرِ ما نماند...
نه اینکه با بلاتکلیفی او را ...
میان آسمان و زمین معلق نگه داریم..
اما اگر دوستش داریم دستش را بگیریم،
به همه ی دنیا نشانش دهیم
و بگوییم ما به آن "نیمه ی گمشده" ای که
کم کم دارد "افسانه" می شود رسیده ایم!
و با هم به روزهای خوبی که در آینده قرار است ...
بسازیم؛ لبخند بزنیم..
بیایید آدم ها را ...
از گفتنِ احساس قلبی شان "پشیمان" نکنیم..




wolf
wolf
بی اعتنا شدن را هیچ وقت یاد نگرفتم...
حتی زمانی که می توانستی باشی،اما نبودی...
وقت هایی که می دانستی جز تو کسی را
نمی خواهم اما خودت را دریغ می کردی...
من حتی روزهایی که دلم گیرِ دلت و
نگاهت سمتِ دیگری بود هم نتوانستم ...
بی توجهی را یاد بگیرم..
میدانی؟
من مثل تو بی تفاوت شدن را یاد نمی گیرم..
یعنی بخواهم هم نمی توانم !
چون از تو نمی شود بی خبر ماند...
نمی شود یک روز گذشت و حالت را نپرسید...
من مثل تو بلد نیستم بی اعتنا باشم !
چون نمی توانم دوستت نداشته باشم...


@زیور_شیبانی

ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
"بی اعتنا شدن" را هیچوقت یاد نگرفتم..
حتی زمانی که می توانستی باشی،اما نبودی...
وقت هایی که می دانستی جز تو کسی را
نمی خواهم اما خودت را دریغ می کردی..
من حتی روزهایی که دلم گیرِ دلت و
نگاهت سمتِ دیگری بود هم "نتوانستم" بی توجهی را یاد بگیرم.
میدانی؟
من مثل تو بی تفاوت شدن را یاد نمی گیرم..
یعنی بخواهم هم نمی توانم !
چون از تو "نمی شود" بی خبر ماند
نمی شود یک روز گذشت و حالت را نپرسید..
من مثل تو بلد نیستم بی اعتنا باشم !

چون "نمی توانم دوستت نداشته باشم" ... :فکر



ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
گاهی حق دارید از عشقی که بی دریغ ورزیدید
و قدرش را ندانستند دلتان بگیرد.
می توانید عشقتان را کم کنید.
یا حتی اگر دیدید نمی توانید تحمل کنید،
دستِ بودنتان را بگیرید و به نقطه ای دور از دلِ آدم ها
سفر کنید.
زیرا عشقی که بی پاسخ بماند ، مثل سمی کشنده است.
در گلو بغض میشود
در چشم ها اشک
و در قلبتان "تیر"...


شما حق دارید خودتان را از آدم ها بگیرید
و هیچکس در هیچ کجای دنیا نمی تواند محکومتان کند...



wolf
wolf
هیچکس جدی ات نمیگیرد!
اگر عاشق شوی،
بخواهی سفر بروی،
درد دل کنی..
تصمیم های مهم زندگی ات را بگیری،
مشورت کنی،
کسب و کار تازه ای راه بیندازی..
هیچکس،هیچکس تو را جدی نخواهد گرفت..
و چه دردی بیشتر از این ؟
میان مردمی زندگی کنی که هیچگونه سنخیتی
با تو و آنچه در دل، و ذهنت است ندارند..
چه زجری بدتر از این ؟
که حتی نمیتوانی دهان باز کنی و
از افکاری که آزارت می دهند بگویی..
اینجور وقت هاست
که دلت می خواهد زندگی را
با تمام آدمهایی که اطرافت هستند
یکجا بالا بیاوری...

{-118-}{-118-}{-118-}{-118-}{-118-}

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو