یافتن پست: #رباعی

مآه
مآه
‏هیچ کس رو از بودنتون مطمئن نکنین بذارین‌همیشه ترس از دست دادنتون رو داشته باشه، از لحظه ای که مطمئن شد دیگه الویتش نیستی میشی یه گزینه



▪️
▪️
از لحاظ روانشناسی وقتی کسی رو دوست داری
پیش اون بچه تر میشی
گاهی خنگ تر میشی
چون زبونت توانایی ابراز احساسات قلبت رو نداره
ولی همونقدرم روی تمام حرفاش و رفتاراش
حساس و زودرنج‌ میشی....

حضرت@دوست
حضرت@دوست
تا کعبه ی میشیِ نگاهت را دید_
دستان رباعی ام کمی کِش آمد
تا اینکه به پنجمین طوافم برسم

Sara
Sara
رباعیات وحشی بافقی
از دیده ز رفتن تو خون می‌آید
بر چهره سرشک لاله گون می‌آید
بشتاب که بی توجان ز غمخانه تن
اینک به وداع تو برون می‌آید{-124-}

محمدحسن اسايش
محمدحسن اسايش
سلام نواهای زیر که توسط زنان روستای کوچ در مجالس عزا ی زنانه خوانده می شود و تعدادی از این نواها گاهی در پشت کار قالیبافی ویا در هنگام دروی گندم ویا در شبهای زمستان در مراسم آتشانی به عنوان فراقی در دوری از مسافر به غربت رفته ویا سربازی که درشهری دور سربازاست ئغریب است و یا در دوری از یار ئدوست وخواهر وبرادر و-که از هم جدا شده اند- به عنوان فراق خوانده می شود وبیانگر درد وفراق وجدایی است واما برگردیم به مجلس نواخوانی زنانه :

بصد خواری بزرگ کردم درختی که درسایه ش نشینم گاه ووقتی سمال آمد درخت ازریشه برکند بسوزد این چنین طالع و بدختی.

2-ای چرخ فلک چرا چنینم کردی ؟ برسنگ زدی ونگین نگینم کردی

دراول عمر خود ندیدم خوبی در آخر عمر گوشه نشینم کردی.

3-غربت خراب ومو خراب غربت مو(من) گوشه نشین آفتاب غربت

شاالله که نیایه آب از غربت تا مو نکشم جور وجفا ازغربت .

4- در غریبی ناله کردم ، هیچ کس یادم نکرد در قفس جان دادم وصیاد ، آزادم نکرد

همتی می خواستم ازگردش چرخ فلک چرخ بی همت خرابم کرد وآزادم نکرد.

5-آنجا که غریب ناله ی زار کند

محمدحسن اسايش
محمدحسن اسايش
رمضان وشوخوانی: ابتدا می کنم زبسم الله بعد از آن لااله الا الله از محمد مدد همی طلبم کرمی تز علی ولی الله یا الله ۲-گوینده لااله الا اللهم بردین محمد ورسول اللهم برذکر دوازده امامم شر خاک قدم علی ولی اللهم یا الله. ۳-یارب به محمد که علی را برسان آن یکهسوار عربیرت برسان آن دم که اجل دامن عمرم گیرد پیش از ملک الموت علی را برسان یا الله.۴-الله تویی ازدلم آگاه تویی گمراه منم برنده راه تویی هرمورچه ای که دم زند از ته چاه ازدم زدن مورچه آگاه تویی یا الله. ۵-یارب برسالت رسول ثقلین یارب بغزا کننده بدر وحنین عصیان مرا دونیمه کن در عرصات نیمی به حسن ببخش ونیمی به حسین یا الله. ابیاتی کم بود از رباعیاتی که به عنوان شوخوانی یا مناجات‌سحر ماه رمضان توسط افرادی خوش صدا بر بالتی بام خانهها ویابام وگنبذ مسجد روستا قبل ازوقت سحری خوردن وبه منظور بیدار کردن اهاای روستا برای سحری خوردن خوانده می شدوالبته بیش از ۴۰ رباعی بود ولی هرشب تعدای را می خوانند ومعروف بود به شوخوانی یا شب خوانی ومنظور همان‌مناجات سحر بود

محمدحسن اسايش
محمدحسن اسايش
@afshin-rastegar

محمدحسن اسايش
محمدحسن اسايش
آثار مرا در وبلاگ زیر جستجوی کنید:



moh3131.tebyan.net

born78
born78
صد بار به چشم خود ستم را دیدیم
هر بار سکوت کرده و ترسیدیم

در خلوت خود به ندبه ای مشغولیم
شد وقت عمل به این دعا خندیدیم

(نوین)


محمدحسن اسايش
محمدحسن اسايش
@che
خورشید رفته است ولی ساحل افق می سوزد از شراره ی نارنجیش هنوز





وز شعله های سرخ شفق ، نقش یک نبرد تابیده روی آینه ی آسمان هنوز

گرد غروب ریخته در پهن دشت رزم پایان گرفته جنبش خونین کار زار

آنجا که برق نیزه وفریاد حمله بود پیچیده بانگ شیهه ی اسبان بی سوار

پایان گرفته رزم وبه هر گوشه وکنار غلطیده روی بستر خون پیکری شهید

خاموش مانده صحنه وگویی زکشتگان خیزد هنوز نغمه ی پیروزی وامید

این دشت غم گرفته که بنشسته سوگوار امروز بوده پهنه ی آن جاودانه رزم

اینک دوسوی صحنه ، دو هنگامه دیدنیست یکسولهیب آتش ویکسو غریو بزم

این دشت خون گرفته که آرام خفته است امروز بوده شاهد رزم دلاوران

این دشت دیده است یکی صحنه ی شگفت این دشت دیده است یکی رزم بی امان

این دشت دیده است که مردان راه حق چون کوه دربرابر دشمن ستاده اند

این دشت دیده است که پروردگان دین جان برسر شرافت ومردی نهاده اند

این دشت دیده است که هفتاد تن غیور بگذشته اند از سر وسامان زندگی

بگذشته ان

محمدحسن اسايش
محمدحسن اسايش
خورشید رفته است ولی ساحل افق می سوزد از شراره ی نارنجیش هنوز





وز شعله های سرخ شفق ، نقش یک نبرد تابیده روی آینه ی آسمان هنوز

گرد غروب ریخته در پهن دشت رزم پایان گرفته جنبش خونین کار زار

آنجا که برق نیزه وفریاد حمله بود پیچیده بانگ شیهه ی اسبان بی سوار

پایان گرفته رزم وبه هر گوشه وکنار غلطیده روی بستر خون پیکری شهید

خاموش مانده صحنه وگویی زکشتگان خیزد هنوز نغمه ی پیروزی وامید

این دشت غم گرفته که بنشسته سوگوار امروز بوده پهنه ی آن جاودانه رزم

اینک دوسوی صحنه ، دو هنگامه دیدنیست یکسولهیب آتش ویکسو غریو بزم

این دشت خون گرفته که آرام خفته است امروز بوده شاهد رزم دلاوران

این دشت دیده است یکی صحنه ی شگفت این دشت دیده است یکی رزم بی امان

این دشت دیده است که مردان راه حق چون کوه دربرابر دشمن ستاده اند

این دشت دیده است که پروردگان دین جان برسر شرافت ومردی نهاده اند

این دشت دیده است که هفتاد تن غیور بگذشته اند از سر وسامان زندگی

بگذشته اند از

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو