#درد-فراق
چه نویسم که دل از درد فراقت چه کشید؟
یا ز نادیدنت این دیده غم دیده چه دید؟
به امیدی که رسد در تو دل خام طمع
سالها دیگ هوس پخت و به آخر نرسید
قصه این دل دیوانه درازست و مپرس:
که در آن سلسله زلف پریشان چه کشید؟
قصه راز تو مردیم و نگفتیم به کس
بشنو این قصه که هرگز به جهان کس نشنید
عاشق صورت توست آینه و این صورت
هست در چهره آیینه چو خورشید پدید
سر زلف تو مرا توبه ناموس شکست
چشم مست تو مرا پرده سالوس درید