سارا
📚 تکنیک ساندویچ چیست؟
تا به حال برای شما پیش آمده است که بخواهید خبر ناخوشایند یا مطلب ناراحت کننده ای را به کسی بگویید و یا نکتهای منفی را به دوستی متذکر شوید ولی ندانید چگونه موضوع را عنوان کنید که کمتر ناراحت یا دلخور شود؟
متخصصان علوم رفتاری در این زمان تکنیک ساندویچ را پیشنهاد می دهند.
به این طریق که برای کم کردن اثر ناخوشایند یک پیام یا خبر منفی، آن را در میان دو عبارت یا خبر مثبت قرار داده و به مخاطب عرضه کنید.
به این صورت:
«جمله مثبت، جمله منفی، جمله مثبت»
به عنوان مثال:
احمد تو دانش آموز سختکوشی هستی، اگرچه نمره ریاضیت کمتر از سطح انتظاره، ولی در دروس فارسی و علوم نمرات عالی کسب کردی.
مامان، تو خیلی مهربونی، اگرچه گاهی به خاطر تذکرهای زیادت ناراحت میشم، ولی می دونم خیلی دوستم داری.
و...
قرار دادن جمله منفی در بین دو جمله مثبت از شدت اثر تخریبی آن کم کرده و با اشاره به نکات مثبت، فرد احساس می کند فقط نکات منفی دیده نشده، رعایت انصاف شده و به همین دلیل انگیزه بیشتری برای تغییر و بهبود شرایط خواهد داشت.
DRAGON
❣میگفت :
هر بامداد که بیدار میشوم میدانم که چه کسی لقمه حلال خورده و یا حرام؟
پرسیدند چگونه ؟
گفت : آنکه حرام خورده باشد
مرتب صحبتهای بیهوده و لغو کرده و فحش و غیبت میگوید
و آنکس که حلال خورده زبان به شُکر و ذکر دارد.🍃🍃🍃🍃
👤 تذکره الاولیا عطار نیشابوری
DRAGON
شیخِ ما (حَلاج) دِلتَنگِ یار بود،
به خانه یار رِسید،
قَدَّش به پَنجره نَرِسید
سَرِ خویش بُرید و زیرِ پا نَهاد و قَدَّش بِرِسید
معشوق تماشا کرد...
📖 تذکره الاولیا
DRAGON
عطار در تذکره الاولیا :
نقلست که روزی شیخ ابوسعيد ابوالخير مَستی را دید افتاده، گفت: دست به من ده، گفت: ای شیخ برو که دستگیری کار تو نیست، دستگیر بیچارگان خداست.
سید ایلیا
سلطانی و ما رعیت ملک تو رضاییم
همواره در این سلطنتت جمله گداییم
کی تحفه ی شاهانه به پابوس تو گیریم
ما منتظر تذکره ی کرب و بلاییم
سلام رضاجانم😍
سید ایلیا
✍و گفت: "دلم از دنیا سرد شده است و چیزی در من پیدا گشته که راه بدان نمیدانم و در هیچ کتاب معنی آن نمییابم و به هیچ فتوی در نمیآید."
امام گفت: "از خلق اعراض کن."
📚تذکرهالاولیاء، ص. 227
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
من کلا مامان باباهای پیر می بینم دلم تیکه تیکه میشه 🥲
هرچند بینشون شیاد هم هس ولی بازم طفلی آن
مگه سال مندان کار میکنید؟
50 تومن سود کرد دعا کن مسابقه برنامه اشپزی بهونه اول بشم کل 16 پارچه رو میفرستم برات
حالا که به من قول دادی آخر هم نمیشه همینقد خوش شانسم : گریه