یافتن پست: #افشین_یداللهی

.....
.....
در دل ویرانی آخرین دلخوشیم
چشم ویرانگر توست
خسته از جنگیدن
آخرین فرصت صلح
عشق عصیانگر توست
کاش غیر از من و تو هیچکس با خبر از ما نشود
نوبت بازی ما باشد و دیگر هرگز
نوبت بازی دنیا نشود



گفت بی من میمیری
الان ک زنده ی هه


گفتم از کجا میدونی زندگی کردم:)

wolf
wolf
به من
در عمق نگاهت
که ناکجای جهان است
وطن بده...


wolf
wolf
ڪاش فصل پنجمے در راہ بود
ڪاش نامش فصلِ وصلِ ماہ بود...



wolf
wolf
یک روز می آید که من
دیگر دُچارت نیستم...


pαrмιѕѕ
pαrмιѕѕ

چه راحت شعر می ‌شوی!
با تو برای شعر گفتن
نیازی به عشق
نیست...



pαrмιѕѕ
pαrмιѕѕ

چه راحت شعر می ‌شوی!
با تو برای شعر گفتن
نیازی به عشق
نیست...



wolf
wolf
کافر اگر عاشق شود
بی پرده مومن می‌شود
چیزی شبیه معجزه
با عشق ممکن میشود...

{-137-}

ωـهآ פֿـانـפּـܢܢ
ωـهآ פֿـانـפּـܢܢ

اولین پیست بعد از یک سال و 17 روز: )
این شعر رو زیاد می پسندم

از کفر من تا دین تو راهی به جز نیست
دلخوش به فانوسم نکن اینجا مگر نیست

با حس ویرانی بیا تا بشکند دیوار من
چیزی نگفتن بهتر از تکرار طوطی وار من

ایمان ما از جنس می شود
حتی ، می شود

با ، آن سوی خطر جایی برای نیست
در انتهای موعظه دیگر مجال نیست

[ ،
]

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو