wolf
ابن روزا خیلی زیاد ب مامان و بابام فکر میکنم …
ب کارایی ک برام انجام دادن و میدن …
همیشه مامانمو از بابام بیشتر دوست داشتم … حالا کاملا برعکسه …
توی دنیای امروز ، بابام کار خیلی بزرگی داره انجام میده برام …
و من از خدا میخوام اونقدی وقت باشه ک بتونم براش ذره ای جبران کنم :)
wolf
خدایا شکرت بابت خیلی چیزهایی که بهمون ندادی …
wolf
من اقیانوسی بودم، عمیق و پر از زیبایی
اما تو؛ از کوسهها میترسیدی …
wolf
غروب در نفس گرم جاده خواهم رفت
پياده آمده بودم، پياده خواهم رفت ... (:
wolf
به تنهایی گرفتارند ، مشتی بی پناه اینجا …
wolf
باشع ولی من به این هوا نمیگم تابستون
میگم ف*اکستون 🚶
wolf
تو اموزشگاه نقاشی ، ی دختر بچه بود ۵-۶ ساله
چون مایع دست شویی اموزشگاه تموم شده بود و نداشتن ک این دستاشو بشوره ، نشسته بود زار میزد 😂😂😂😂😂
سایه شون ۱۲۰ سال بالا سرت
خدا همتونو حفظ کنه..
به همچنین