ali
دلم گیرد هر زمان بهانه ی تو ، سرم دارد شور جاودانه ی تو روی دل بود به سوی آستانه ی تو
تا آید شب ، در میان تیرگی ها ، گشاید تن ، روح من به شور و غوغا رو کند چو مرغ وحشی ، سوی خانه تو
ali
دل دیوانه من به غیر از محبت گناهی ندارد ، خدا داند
شده چون مرغ طوفان که جز بی پناهی ، پناهی ندارد ، خدا داند
منم آن ابر وحشی که در هر بیابان به تلخی سرشکی بیافشاند
به جز این اشک سوزان، دل نا امیدم گواهی ندارد، خدا داند
ali
هنگامي كه خود را شناختي، به هر كجاي ديگر مي تواني سفر كني. سپس به هر كجا كه بروي، سعادت در كنار تو است.
ali
گفٖته بودم که
به دریا نزنم دل اما
کو دلی تا که
به دریا بزنم یا نزنم
ali
تابستان را دوست دارم و تو تنها کسی هستی که میخواهم این فصل زیبا را با او بگذرانم.
ممنونم که شریک روزهای گرم من خواهی بود.
ali
گفتی ز سرت فکر مرا بیرون کن! جانا / سرم از فکر تو خالیست
دلم را چه کنم...؟
ali
گاهی چقدر دلت
برای یک خیال راحت
تنگ می شود...
ali
امروز خورشید پر نورتر از از روزهای دیگه به نظر میرسه،
شاید اونم مثل من ذوق کرده که قراره خدمت سربازیم تموم بشه
و من یک زندگی فوق العاده رو شروع کنم.