سکوت شب بیانگر تمام ناگفته هایی است که شنیدنش کار هر کس نیست عجیب با آن انس گرفته ام و عجیبتر تمامش را میشنوم و با عمق وجود درک میکنم

مشخصات

موارد دیگر
سکوت شب
2058 پست

دنبال‌کنندگان

(32 کاربر)

بازدیدکننده

برچسب ‌های کاربردی

۲۰۲۰۰۷۰۱_۲۳۰۵۲۷.jpg IMG_20191011_205013_982.jpg AKS-10-2.jpg عکس-نوشته-شعر-عاشقانه-شاعران-معاصر.jpg
سکوت شب
سکوت شب
حالم بد است...
خیلی بد...
تمام باران خیابان را قدم زدم...
کنج کافه تنها نشسته ام و به آهنگ ملایم و دردآور گوش میکنم...
و با گوش دیگر؛
صدای بوق لعنتی زجرآور...
چندین بار شمردمش،
ازین صدا متنفرم،
حال قلبم خیلی بد است...
تو بی رحم ترین مرد زمینی...
اگر روزی،
جایی،
خواستی در آغوشم بکشی،
تلافی این روزها را سرت خواهم آورد...
با تمام قدرت به سینه ات مشت میزنم،
مشتهای پشت هم و بی پایان،
مثل صدای این بوقهای لعنتی،
آنجا هم اشک میریزم اما...
من مترصد تلافی کردنم...



سکوت شب
سکوت شب
دلتنگےآدم را به خیابان میکشد
دلتنگم!
و مردم نمیفهمند
قدم زدن گاهے
از گریه کردن غم انگیز تر است!

سکوت شب
سکوت شب
خاطرات ...

گاهی وسط یک فکر

گاهی وسط یک خیابان

سردت میکنند

داغت میکنند

زمینت میزنند

خاطرات تمام نمیشوند ...

تمامت میکنند

سکوت شب
سکوت شب
فیلسوفی به رفتگر خیابانی گفت ؛
برای تو نگرانم . شغل کثیف و مشکلی داری .‌
رفتگر گفت :
متشکرم آقا . می توانم شغل شما را بپرسم ؟
فیلسوف به او پاسخ داد :
من ، افکار مردم را مطالعه می کنم . تمایلات و اعمالشان را .
سپس رفتگر در حالی که می رفت تا با جاروی خویش مشغول کار شود لبخندی
زد و گفت :
من هم برای تو نگرانم .‌
زیرا چندی است من نتیجه افکار و اعمال مردم را جارو زده و میدانم تمایلاتشان دور ریختنی و افکارشان، ظالمانه و اعمالشان کورکورانه است.

سکوت شب
سکوت شب
گفتی دوستت دارم
و من به خیابان رفتم!
فضای اتاق برای پرواز کافی نبود.

گروس عبدالملکیان

سکوت شب
سکوت شب
کامنت اول

سکوت شب
سکوت شب
گاهی می‌نشینیم به آدم ها فکر می‌کنیم
به آن ها که دیگر نداریمشان یا ندارندمان!
به آن هایی که زخم های بدی زدند و رفتند
یا آن هایی که زخم های بدی زدند و رفتیم ...
اما حالا که فکر می‌کنیم می‌بینیم آن قدرها هم بد نبوده اند، آن قدر ها هم رفتن لازم نبود ...
بعد دلتنگشان می‌شویم. از کجا معلوم ! شاید آن ها هم دلتنگمان می‌شوند ... اما خودمان درون خودمان می‌‌مانیم ... بدونِ اینکه بگوییم چقدر بودن همدیگر را می‌خواهیم ...

میدانی؟
رفتن تو هم همینجور است
رفتن من هم همینجور ...
زمان آدم ها را عاشقتر می‌کند ...

سکوت شب
سکوت شب
دیدنت باعث دلتنگی من خواهد شد

بعد هر آمدنت رفتن اگر هست، نیا!



سکوت شب
سکوت شب
گاهی دلت
یک رفتن و
یک جاده بی انتها میخواهد،
که فقط
بروی و بروی و بروی...

سکوت شب
سکوت شب
میخواهم همین را بگویم که
روزی ماهم از پس این‌مسیر طولانی برمی‌آییم
روزی که سختی های راه تمام میشود
روزی که غم جرات بالا رفتن از سر و کولمان را نخواهد داشت
روزی که هوای ابری و غروب روزهای تعطیل دلت را نمیلرزاند
روزی که بعد از رفتن مهمان های مورد علاقه ات خلوت بودن خانه دیگر برایت دلگیر جلوه نخواهد کرد.
روزی که از پس تمام رنج های زندگی و ملالت های دنیا به خانه ی آخر صفحه بازی میرسی
خانه ی آخری که به تو می آموزد
چطور ضعیف ترین مهره بازی میتواند روزی به ارزشمندترین مهره ی همان بازی تبدیل شود
همین.

سکوت شب
سکوت شب
عاشق شدن تاثیری مشابه مصرف کوکایین بر مغز و اعصاب دارد.

گرفتن دست کسی که عاشقش هستید می‌تواند درد فیزیکی، همین‌طور استرس و ترس را کاهش دهد.

آدم‌هایی که اعتماد به نفس پایینی دارند تمایل دارند دیگران را “قضاوت” و آنها را تحقیر کنند

خاطرات به مرور زمان تحریف می‌شوند.

هر انسان به‌طور متوسط حداقل یک خاطره‌ی ساختگی دارد.

حدودا ۸۰ درصد صحبت‌های گروهی آدم‌ها، گلایه است.

افسردگی نتیجه‌ بیش ‌از حد فکر کردن است.

ذهن مشکلاتی را خلق می‌کند که حتی وجود نداشته‌اند.

اگر خودتان را متقاعد کنید که خوب خوابیده‌اید، مغزتان فریب می‌خورد که شما واقعا خوب خوابیده اید.

هرچه نامطمئن‌تر باشید بیش‌تر جبهه می‌گیرید و از عقایدتان دفاع می کنید

امروزه سطح اضطراب یک نوجوان دبیرستانی به‌طور متوسط به اندازه‌ی یک بیمار روانی در دهه‌ی ۱۹۵۰ است.

آغوشي طولانی‌تر از ۲۰ ثانیه مواد شیمیائی در بدن‌تان ترشح می‌کند که باعث می‌شود به شخصی که در آغوش گرفته‌اید اعتماد کنید.

آدمها در هنگام خستگی فیزیکی راستگوتر هستند.
براي همین است که آدمها‌ در مکالمات آخر شب دست به اعتراف می‌زنند.

سکوت شب
سکوت شب
صحبتمان که تمام شد از کنار آتش رفتم..
و او هرگز نه به انتظار برگشتنم بود
و نه خواستار رفتنم
به سبک خاصِ خودش جذاب بود..
از آن مدل دخترهایی که با وجود تمام مشکلات و اندام نحیفش، با نفسی عمیق پمپاژی از اعتماد به نفس را ذخیره می‌کرد تا حرف‌هایش را بزند
جالب بود.. هیچگاه ارتباط چشمی‌اش با من کامل نمی‌شد، انگار دائم از پشت دیوار با شخصی که تنها صدایش را می‌شنیدم سخن میگفتم
میان شلوغی‌ها و آدم‌هایی که درگیر روزمرگی و تباهی زندگی خویش بودن.. هم صحبتی مثل او حتی برای آدمی مثل من نعمت بود
شاید بعد از آن هرگز همدیگر را ملاقات نکنیم.. هرچند که به دنبال همدیگر هم نخواهیم گشت
و من برای اولین بار کیفیت یک مکالمه‌ی بدون هدف و برنامه‌ریزی.. با کسی که شناختی از او ندارم را لمس کردم
و در آخر هم فراموش کردم خداحافظی کنم.. چه کسی اهمیت میدهد؟
در نهایت ممکن‌ست او نیز چون من، در صفحه‌ی مجازی خویش که نمی‌دانم دارد یا نه! اینچنین بنویسد :
صحبتمان که تمام شد از کنار آتش رفت.. و او هرگز نه به رفتن مایل بود
و نه به ماندن
به سبک خاصِ خودش تنها بود..

سکوت شب
سکوت شب
هر انسانی آسمان خودش را دارد ...
آسمان بعضی ها آفتابی است"آفتابی گرم و لذت بخش...
بعضی دیگر آسمانی آبی دارند"آنقدر پاک که در رنگ آبی اش غرق میشوی...
آسمان بعضی ها نیز ابری است"ابرهایی کههرکدام به شکلی در می آیند با هر حرکتشان تو را نیز با خود میبرند...
بعضی ها نیز آسمانی بارانی دارند"بارانی دلچسب که نمی شود از آن دل کند...
آسمان بعضی ها پر از ستاره است"ستاره هایی که با هر چشمک به عمق قلب انسان نفوذ میکنند و او را از خود بیخود میکنن...

اما آسمان من با همه فرق دارد
آسمان من نه آبی است نه در آن خورشیدی گرمی است و نه ابری نه باران میبارد و نه ستاره ای که با چشمک هایش مرا غافل کند.
آسمان من تاریک است و سرد...
اما در قلب این آسمان ماهی درخشان وجود دارد" ماهی که با درخشش مرا خیره خود میکند جوری که تاریکی و سردی شب را فراموش میکنم .
درآ سمان من هیچ چیز و هیچ کس جایی ندارد.
فقط من هستم و ماهم !!!


سکوت شب
سکوت شب
حال خوبت رابه هیچکس گره نزن
یادبگیر؛
بدونِ نیاز به دیگران
شاد باشی...
بخندی...
و امیدوار باشی!
باور کن؛
این مردم.. حوصله ی خودشان را هم ندارند!
تو باید خودت
دلیلِ اتفاقات خوب زندگی ات باشی!



سکوت شب
سکوت شب
کامنت اول

صفحات: 15 16 17 18 19

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو