سکوت شب بیانگر تمام ناگفته هایی است که شنیدنش کار هر کس نیست عجیب با آن انس گرفته ام و عجیبتر تمامش را میشنوم و با عمق وجود درک میکنم

مشخصات

موارد دیگر
سکوت شب
2058 پست

دنبال‌کنندگان

(32 کاربر)

بازدیدکننده

برچسب ‌های کاربردی

۲۰۲۰۰۷۰۱_۲۳۰۵۲۷.jpg IMG_20191011_205013_982.jpg AKS-10-2.jpg عکس-نوشته-شعر-عاشقانه-شاعران-معاصر.jpg
سکوت شب
سکوت شب
تنهایی

مثلِ بارانِ پاییزی

وسوسه‌ی قدم‌زدن است در خیابان؛

که می‌روی، و باز می‌‌گردی؛ و تازه می‌فهمی:

خیس شده‌ای، تا مغزِ استخوان‌هات!

سکوت شب
سکوت شب
چه سختِ هم پاییز باشـב ؛
هم ابر باشـב ،
هم باران باشـב !
هم خیابان ِ خیس …
امـــــا نه تـــــو باشے
نه בستے براے فشرבن باشـב
نه پایے براے قـבم زבن باشـב
و نه نگاهـــے براے زل زבن … !

سکوت شب
سکوت شب
زمستان
فصلِ عاشقی نیست !

حتی اگر
دانه های برف به شکل قلب ببارند ...

من پاییز منتظرت بودم !

سکوت شب
سکوت شب
تکرار مسواک زدن در همه شبها ، دندانها را سفید میکند

و تکرار خاطرات در همه شبها ،
موها را . . .


ﮔـــﺎﻫﯽ ﻋﻤﺮ ﺗﻠﻒ می شوﺩ ؛
ﺑﻪ ﭘـــﺎﯼ ﯾﮏ ﺍﺣﺴﺎﺱ .…

ﮔـــﺎﻫﯽ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺗﻠﻒ می شود ؛
ﺑﻪ ﭘـــﺎﯼ ﻋﻤﺮ !

ﻭ ﭼﻪ ﻋـــﺬﺍﺑﯽ می کشد ،
ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻫــﻢ ﻋﻤﺮﺵ ﺗﻠﻒ می شود ؛
ﻫــﻢ ﺍﺣﺴﺎﺳﺶ.....!
پاییز از مهر شروع نمی شود ، پاییز از بی مهری ها شروع میشود......
اگر عقل امروزم را داشتم کارهای دیروزم را نمی کردم
ولی اگر کارهای دیروزم را نمی کردم عقل و تجربه امروزم را نداشتم !!!
رنجهایم را داخل کیسه ریختم و دم در گذاشتم
اما فرشتگان برایم باز فرستادند
معطر به عطر بهشتی. . .
تا هرگز یادم نرود روزی همین رنجها بود که راه نجات را به من آموخت

همین رنجها بود که راه درست زیستن را به من هدیه داد
رنجهایم را بوسه میزنم
و در صندوق گنجهایم میگذارم
گذر زمان جواهرشان میکند
از آنچه بر سرتان گذشته نهراسید
حتی فرار نکنید
بلکه دوستش بدارید
همان گذشته بود که امروز شما را ساخته
امروز را دریابید تا فردایی خوش بسازید
پس شاد زندگی کنید.

سکوت شب
سکوت شب
من را دعوت کن به همان کافه دنج
بوی خوب عطرت
میز چوبی و نگاه مستت
دست من فنجانی
و غزل در دستت
وهوا,,
ظاهرا پاییزی ست!
وکمی ابری و سرد
عابران چتر به دست
پشت هم در گذرند
شنبه بارانی
گوش من تیز شد از خنده تو
و چه حال خوبی!
روبه رویم گل گلدان محبت
و دو چشمت
که عجب غوغایی ست!
من سوالی دارم؟
"میشود چشم تورا دید و نمرد؟"
میشود آیه قرانی بارانی را
لای این شعر سرود؟
میشود سهم دو چشمان تو باشم هردم؟
میشود پلک نزد؟
قهوه تر از چشمت توی فنجان کدام کافه چیست؟
کافه چی فنجانم پیش چشم تو ربود!
و در آن زل زد و گفت
وای برتو که چنین قهوه تلخی داری.....

سکوت شب
سکوت شب
کاش چون پاییز بودم
کاش چون پاییز خاموش و ملال انگیز بودم.
برگهای آرزوهایم، یکایک زرد می شد،
آفتاب دیدگانم سرد می شد،
آسمان سینه ام پر درد می شد
ناگهان توفان اندوهی به جانم چنگ می زد
اشک هایم همچو باران دامنم را رنگ می زد.
وچه چه زیبا بود اگر پاییز بودم،
وحشی و پر شور و رنگ آمیز بودم

سکوت شب
سکوت شب
تو از فصل پاییز
زیبا تری
من از فصل پاییز ؛
تنهاترم

سکوت شب
سکوت شب
جنگل،
پاییز،
کلبه ای چوبی
و دودی که از دودکشش بالا می رود
کاش با تو
در چهارچوب همین تابلو
آشنا شده بودم.



سکوت شب
سکوت شب
دلخوشی های کوچک
یعنی یک لبخند در جواب نگاهت
یعنی ذوق کودک از توصیف کفش جدیدش

دلخوشی های کوچک یعنی در عین همه نداشتنها
یک برگ پاییزی را بگذاری در میان کتابهایت برای یادگاری

دلخوشی های کوچک یعنی جمع دوستانت
یعنی امروز باز تو زنده هستی
یعنی باز عقربه ساعت زندگی ات
برای ۲۴ ساعت دیگر به راه افتاده

دلخوشی کوچک یعنی
چراغ خانه هنوز روشن است

زندگی
همین دلخوشی های کوچک است
به جزییات زندگی دقت می کنم و از آنها لذت می برم
خدایا شکرت

سکوت شب
سکوت شب
بهار من تویی
حالا چه فرقی می کند
تقویم روی میز
پایان پاییز باشد
یا آغاز زمستان
و یا هر چیز دیگری...

سکوت شب
سکوت شب
برفراز کوهی بلند اندیشه هایم را فریاد زدم
از آرزوهام گفتم؛از بلند پروازی هایم
از دغدغه هایم . از نگرانی ها و آشفتگی هایم
گفتم و گفتم همه را گفتم
حتی از آن دخترک که در آن شب سرد زمستانی در گوشه ای کز کرده بود هم گفتم
هیچ نمی گفت حتی پلک هم نمیزد گویی در افکارش میخکوب شده بود...
از آن پسرکی هم که در پارک کنار کوچه بی توجه به تاریکی قدم میزد گفتم
هیچ نمیدید گویی در بعدی دیگر به سر میبرد...
آنقدر گفتم تا خسته شدم از "گفتن"
اما انگار هنوز تهی نشده بودم
آری چیزی در منتها ترین کوچه قلبم سنگینی میکرد
از همان ها که نمی شود به کسی "گفت" حتی به آسمان
خاموش شدم
بی حرکت ایستادم
زانوانم خم شد
چشم در چشم ماه شدم
هیچ یک پلک نمیزدیم
اما او هم نتوانست از چشمانم آشوب درونم را بیابد
آری بعضی چیزهارا حتی با چشمانت هم نمیتوانی بیان کنی چه برسد به "گفتنشان"



سکوت شب
سکوت شب
@wolf
دلم علی صالحی خواست یهو : )

سکوت شب
سکوت شب
{-42-}

سکوت شب
سکوت شب
نه بهار با هیچ اردیبهشتی
نه تابستان با هیچ شهریوری
و نه زمستان با هیچ اسفندی
اندازه پاییز به مذاق خیابانها خوش نیامد
پاییز مهری داشت که بر دل هر خیابانی مینشست…… !!!

سکوت شب
سکوت شب
میگویند پاییز غریب ترین فصل هاست…
چون تابستان و زمستان بهار را میبینند
اما
پاییز نه
من زاده پاییزم…
بهار ندیده خزان شده ام
من زاده پاییزم خوب میدانم
پاییز غریب ترین فصل هاست………… !!!

صفحات: 9 10 11 12 13

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو