ارسال توسط z-a-x - شبکه اجتماعی سایناtag:synaa.ir,ee7ac515722ee4c78b9ad6c9a0888dadارسال توسط z-a-x - شبکه اجتماعی ساینا2016-09-14T09:43:52+04:30z-a-x: موزیک ویدیو زیبا و عاشقانه عشق من تو حتما گوش کنین فکر کردی بعد رفتنت جون میدم و میمیرم؟!! هه... به جهنم که رفتی... لیاقتت همون کسی بوده که الان پیشته کجایی که ببینی استوارتر از قبل رو پاهام وایسادم... بیخودی از پیشرفتم ابراز شادی نکن... میدونم داری میسوزی... راستش بعد از همنشینی با تو دیگه به انسان موندن خودمم شک کردم... لعنت به تو و به همه ی مضخرفاتی مثله تو... فکر نکن اینقد ارزش داشتی که واست این چند خط رو نوشتم... نه... اینارو نوشتم که با خوندنش یادم بمونه دوباره تو دام احمقایی مثله تو نیفتم... . . . تو و خاطراتتو دفن کردم.برای همیشه مردیtag:synaa.ir,2016-09-14T09:43:52+04:30,3fc985e26e3617862263541a7149bdce<div style="line-height:1.3; padding:5px;"><img src="https://synaa.ir/i//avatars/thumbs2/1473788342528782.png" width="16" height="16" alt="" border="0" /> <strong>z-a-x</strong>:<br />موزیک ویدیو زیبا و عاشقانه عشق من تو<br /> <br /> حتما گوش کنین<br /> <br /> فکر کردی بعد رفتنت جون میدم و میمیرم؟!!<br /> <br /> هه... به جهنم که رفتی...<br /> <br /> لیاقتت همون کسی بوده که الان پیشته<br /> <br /> کجایی که ببینی استوارتر از قبل رو پاهام وایسادم... <br /> <br /> بیخودی از پیشرفتم ابراز شادی نکن... میدونم داری میسوزی... <br /> <br /> راستش بعد از همنشینی با تو دیگه به انسان موندن خودمم شک کردم... <br /> <br /> لعنت به تو و به همه ی مضخرفاتی مثله تو... <br /> <br /> فکر نکن اینقد ارزش داشتی که واست این چند خط رو نوشتم... <br /> <br /> نه... اینارو نوشتم که با خوندنش یادم بمونه دوباره تو<br /> <br /> دام احمقایی مثله تو نیفتم...<br /> <br /> .<br /> <br /> .<br /> <br /> .<br /> <br /> تو و خاطراتتو دفن کردم.برای همیشه مردی<br /><a href="http://www.gartal.rzb.ir" target="_blank">http://www.gartal.rzb.ir</a><br /></div>2016-09-14T09:43:52+04:302016-09-14T09:43:52+04:30z-a-x: دلم سخت گرفته است... با چشمایی بارانی و دلی پر غم... خدایا کی تمام میشود روزهای غم انگیز دفتر عمرم؟؟ دیگر طاقت اینهمه غم را ندارم... من چه کنم با حجم غریبانه های دلم؟؟ من چه کنم با دلم که در خون میغلتد؟؟ منم و دل پرخونمtag:synaa.ir,2016-09-13T22:10:32+04:30,9d4096620cf1b782015bfe750f756fb1<div style="line-height:1.3; padding:5px;"><img src="https://synaa.ir/i//avatars/thumbs2/1473788342528782.png" width="16" height="16" alt="" border="0" /> <strong>z-a-x</strong>:<br />دلم سخت گرفته است...<br /> با چشمایی بارانی و دلی پر غم...<br /> خدایا کی تمام میشود روزهای غم انگیز دفتر عمرم؟؟<br /> دیگر طاقت اینهمه غم را ندارم... <br /> من چه کنم با حجم غریبانه های دلم؟؟ <br /> من چه کنم با دلم که در خون میغلتد؟؟<br /> منم و دل پرخونم<br /></div>2016-09-13T22:10:32+04:302016-09-13T22:10:32+04:30z-a-x: امروز اگر نیایی دیر میشود، سایه من از ردپای آشنای تو بر روی دلم دور میشود وهمچنان دورتر میشود تا به آغاز فراموشی یکدیگربرسیم و این یک آه حسرت است و این آخرین فرصت است و اینجاست که حتی اگر در آینه بنگریم ، تصویر رخ خودمان را هم نخواهیم دید و ما جزو آرزوهای محال میشویم و حسرت امیدهای ما را خاکستر میکند منی که شب نشینم چگونه با خورشید باشم ؟ من حتی با ستاره ها نیز همنشین نبوده ام! حالا تو در انتظار طلوع رویاهای خودت نشسته ای و من در انتظار اینم که رویاهای دیروز، با دلم همراه شوند! وقتی خیسی سرزمین چشمانم همیشگیست آمدن باران دگر آن شور را ندارد این مرام بی مرامی ات، این وفای بی وفایی ات ، این محبت نامهربانی هایت در حق دلم مرا مثل آتش رو به خاموشی کرده است خیلی وقت است در دریای بی انتهای غمهایت غرق شده ام اما تو ای شناگر ماهر مرا در حال غرق شدن هم ندیدی چه برسد به شنیدن فریادم در زیر آبtag:synaa.ir,2016-09-13T22:09:58+04:30,ecb9d112b84bed87a7d81aae2600e741<div style="line-height:1.3; padding:5px;"><img src="https://synaa.ir/i//avatars/thumbs2/1473788342528782.png" width="16" height="16" alt="" border="0" /> <strong>z-a-x</strong>:<br />امروز اگر نیایی دیر میشود، سایه من از ردپای آشنای تو بر روی دلم دور میشود<br /> وهمچنان دورتر میشود تا به آغاز فراموشی یکدیگربرسیم<br /> و این یک آه حسرت است و این آخرین فرصت است<br /> و اینجاست که حتی اگر در آینه بنگریم ، تصویر رخ خودمان را هم نخواهیم دید<br /> و ما جزو آرزوهای محال میشویم و حسرت امیدهای ما را خاکستر میکند<br /> منی که شب نشینم چگونه با خورشید باشم ؟<br /> من حتی با ستاره ها نیز همنشین نبوده ام!<br /> حالا تو در انتظار طلوع رویاهای خودت نشسته ای و من در انتظار اینم که<br /> رویاهای دیروز، با دلم همراه شوند!<br /> وقتی خیسی سرزمین چشمانم همیشگیست آمدن باران دگر آن شور را ندارد<br /> این مرام بی مرامی ات، این وفای بی وفایی ات ، این محبت نامهربانی هایت<br /> در حق دلم مرا مثل آتش رو به خاموشی کرده است<br /> خیلی وقت است در دریای بی انتهای غمهایت غرق شده ام<br /> اما تو ای شناگر ماهر مرا در حال غرق شدن هم ندیدی<br /> چه برسد به شنیدن فریادم در زیر آب<br /></div>2016-09-13T22:09:58+04:302016-09-13T22:09:58+04:30