این گروه مخصوص افراد با جنبه و ظرفیت فوق سنگین است اگه هسدی که خوش اومدی فاتحتم بخون اگه نیستی پس جای دیگه هسدی

کاربران گروه

نمایش همه

مدیران گروه

برچسب‌های کاربری

معتادین ساینا

گروه عمومی · 24 کاربر · 205 پست
هادی
هادی
با توجه به نزدیک شدن چهارشنبه سوری

قبل از پریدن از روی آتش به موارد زیر توجه کنید

۱ سایز خشتک
۲ زاویه پرش
۳ استفاده از شورت مامان دوز در زیر شلوار
۴ دوری از هر گونه هیجان و جو زدگی علی الخصوص جلوی دخترا
۵ فاصله مناسب تا شعله های آتش در هنگام پرش
۶ توکل به خدا ، آبروی شما آبروی ماست

( ستاد پیشگیری از حوادث غیر مترقبه )‌

هادی
هادی
ﺍﮔﻪ زنده ای یه خط / اضافه کن و برا بعدی بفرست

(ستاد شمارش بازماندگان سال 1396

هادی
هادی
دلم تا برایت تنگ می شود
نه شعر می خوانم
نه ترانه گوش می دهم
نه حرفهایمان را تکرار می کنم

دلم تا برایت تنگ می شود
می نشینم
اسمت را
می نویسم
می نویسم
می نویسم
بعد می گویم
این همه او
پس دلتنگی چرا ؟

هادی
هادی
زندگی"پراست از"گره هایی"که
توآن را"نبسته ای"
امابایدتمام آنها رابه"تنهایی"باز کنی
"تنهای تنها"
ولی اگربه"خدا"توکل کنی
او"گره ها"رایکی یکی برایت"باز"می کند
توکل بخدا

هادی
هادی
دلم برایت تنگ شده
همانقدر که نمی‌دانی
همانقدر که نمی‌فهمی .

هادی
هادی
گاهی اوقات حسرت تکرار یک لحظه
دیوانه کننده ترین حس دنیاست....

"«ژوآن هرییس»"

هادی
هادی
غم‌خوار من به خانه‌ی غم‌ها خوش آمدی
با من به جمع مردم تنها خوش آمدی

بین جماعتی که مرا سنگ می‌زنند
می‌بینمت برای تماشا خوش آمدی

راه نجات از شب گیسوی دوست نیست
ای من، به آخرین شب دنیا خوش آمدی

پایان ماجرای من و عشق روشن است
ای قایق شکسته به دریا خوش آمدی

با برف پیری‌ام سخنی بیش از این نبود
منت گذاشتی به سر ما خوش آمدی

ای عشق ای عزیزترین میهمان عمر
دیر آمدی به دیدنم اما خوش آمدی!



هادی
هادی
عشق اکنون مهربانی می‌کند
جان جان امروز جانی می‌کند

در شعاع آفتاب معرفت
ذره ذره غیب دانی می‌کند

کیمیای کیمیاسازست عشق
خاک را گنج معانی می‌کند



هادی
هادی
یک روز...
یک جایی...
عاشق کسی‌ می‌‌شوی
که دوستت ندارد...!
حالا تمام دلتنگی‌های دنیا را هم...
که گریه کنی
سبک نمی شوی،،،

هادی
هادی
یاران دل شکسته

بر صدر دل نشسته

مستان و
می پرستان
میدان من گرفته




هادی
هادی
با زلزله در هراس و در بیم شدیم
در فکر فرائض و تعالیم شدیم
گفتیم که فکر آخرت باید بود
چون رفت ،همان کسی که بودیم شدیم



هادی
هادی
ورق زدم همه ی نسخه های خطی را
برای بودن با تو چرا دعایی نیست...؟!

هادی
هادی

‏ديوانه‌تر از خويش، كسى می‌جستم
‏دستم بگرفتند و به دستم دادند..



هادی
هادی



نظربه ساعتِ خود کَردُ نقشه درسر داشت
تبر به دوشِ کسی از نوادگانِ خلیل
چقدر مانده از این بیست و پنج ساله مگر
که محو گردد از عالم نشانِ اسرائیل



هادی
هادی
برو آنجا که تو را منتظرند...
قاصدک
در دل من

،

همه کورند و کرند ...

صفحات: 3 4 5 6 7

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو