مشخصات

موارد دیگر
مهی

دنبال‌کنندگان

(14 کاربر)

بازدیدکننده

born78
born78
محمودرضا تهران که بود، با ماشین خیلی این طرف و آن طرف می‌رفت اصولا بیشتر عمرش توی ماشینش گذشته بود.

گاهی نگرانش میشدم؛ دیده بودم که پشت فرمان چقدر موبايلش زنگ می‌خورد همه‌اش هم تماس‌های کاری چند باری به او گفتم پشت فرمان اینقدر با تلفن صحبت نکن خطرناک است ولی به اقتضای ضرورت‌های کاری، نمی‌شد انگار گاهی هم که خیلی خسته و بی‌خواب بود و پشت فرمان می‌نشست، بیشتر نگرانش می شدم.

با این همه، دقت رانندگیش خیلی خوب بود من هیچوقت موقع رانندگی محمودرضا احساس خطر نکردم؛ همیشه کمربندش بسته بود و با سرعت معقول می‌راند لااقل مواقعی که با هم بودیم اینطور بود یکی از همرزمانش می‌گفت من بستن کمربند را از محمودرضا یاد گرفتم توی سوریه هم که رانندگی می‌کرد، تا می‌نشست پشت فرمان، کمربند را می‌بست.

یکبار در سوریه به اوگیر دادم و گفتم اینجا دیگر چرا می بندی؟ اینجا که دیگر پلیس گیر نمی دهد؛
گفت: می‌دانی چقدر مواظب بوده‌ام که با تصادف نمیرم؟!


نقل از برادر
شادی روح مطهر

باز نشر توسط mahya
born78
born78
هوالعشــــــــــــق❤
تقدیم_به_همه
خصوصن_مذهبیا

یک عده اُمل و خشک مغز هستند ..
ڪھ باید آنهارا پرستید❣
درمسیر خانه تا دانشگاه نگاهشان ناموس دیگران را سایز نمیڪند...
اینها آنقدر افراطی هستند ڪھ جواب لبخند دختران را با اخم غلیظ میدهند...
چشمهایشان یا سنگ فرش زمین را متر میکند یا ابرهای آسمان را میشمارد
اینها همان پسران تندرو و نچسب هستند ڪھ در دوران مجردی از بین تمام زنان دنیا یک مادرشان را دیده اند و یک خواهرشان❣
چون بقول افراد روشنفکر آنقدر سرشان را پایین میندازند ڪھ بینی شان در یقه های بسته و مردانه شان فرو میرود❣
چهره شان دیدنی است زمانی ڪھ دنبال عروس خودبه آرایشگاه میروند...
لحظه ای ڪھ سرخ میشوند ....
چشمشان به قدر ته فنجان باز میشود... خیره خیره به نیمه وجود نگاه میکنند...
و لذت میبرند از دیدن سهم خود!
باید اینهارا پرستید❣
چون ذره ذره احساس خود را درمشت حفظ کردند تا هروقت زمانش رسید تقدیمش کنند بھ یک_نفر...
عقب مانده اند دیگر!!
درموبایل ساده ی خودشان دفترچه سیاه شده ای از شماره های بهترین دختران دانشگاه و شهررا ندارند
اخر هفته با ماشین دودر و صندوقی پراز ویسکی به شمال نمیرود...

باز نشر توسط mahya

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو