mr.hani
آقا اینایی که میگن لباسارو ریختم تو ماشین شست!!!
دروغ میگنا
من چندبار لباسامو ریختم تو ماشین نشست!
تازه تو صندوق عقب و داشبوردم امتحان کردم، هیچ فایده ای نداشت
خواستم بگم گول این حرفارو نخورید :
mr.hani
فکرشو بکن
زمستون ﺑﺎﺷﻪ ﺑﺎ ﻋﺸﻘﺖ ﺑﺮﯼ ﺗﻮ ﯾﻪ ﮐﻠﺒﻪ ﮐﻨﺎﺭ ﺷﻮﻣﯿﻨﻪ بشینی ﺻﺪﺍﯼ ﺳﻮﺧﺘﻦ ﭼﻮﺏ ﺑﯿﺎﺩ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮﻭ ﺑﻐﻞ کنید
.
.
.
.
.
.
.
ﯾﻬﻮ ﯾﻪ ﺧـﺮﺱﺑـﻬـﺘـﻮﻥ ﺣـﻤـﻠـﻪ ﮐـﻨـﻪ ﻭ تـیـکـه پـاره ﺗـﻮﻥ ﮐـﻨـﻪ!!
چه کیفی میده^_^
mr.hani
ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺧﻔﮕﯽ ﻣﯿﮑﻧﻢ
ﺑﻐﺾ ﮔﻠﻮﯾﻢ ﺭﺍ ﻣﯿﺴﻮﺯﺍﻧﺪ
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﻋﻬﻬﻬﻪ ﻟﺒﺎﺳﻢ ﻭ ﺑﺮﻋﮑﺲ ﭘﻮﺷﯿﺪﻡ ﮐﻪ....!!
ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻡ ﻋﺎﺷﻖ ﺷﺪﻡ
mr.hani
روایت داریم تو بهشت داری مخ میزنی بعد گشت ارشاد میزنه پشتت میگه
اونور خیابونیه که بهتر بود. خاک برسرت , بیا
این شماره اونه
mr.hani
فکن نکن امتحانا شروع شده ، از یادمون رفته
ویلیامز (داور ایران -عراق) ینی خاک بر سرت با اون داوریت ....
mr.hani
نرو..!
برگرد :'(
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بالاخره منم ی پست عاشقانه گذاشتم..
mr.hani
يه روز يه خيار شور ،شورشو درمياره
ميشه خيار!
.
.
.
.
.
.
.
الله اکبر ، از وجود اين همه نمک در من …
mr.hani
ای کسانی که ایمان آوردید
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
دفعه بعدی که میایید ایمان را نیاورید خیلی بی جنبه اس
mr.hani
رفتم شیرینی فروشی. یارو 180دور جعبه رو بسته بعد میگم آقا میخوای اونجا بنویس لعنت بر پدر و مادر کسی که در جعبه رو واکنه
نامرد با تیپا انداختم بیرون
به نظرتون چیز بدی گفتم؟
mr.hani
یکی مسیج داده : من عاشقتم !! منم گفتم بزن قدش !! گفت : یعنی تو هم منو دوست داری ؟ گفتم : نه دیگه،الان جفتمون منو دوست داریم..!
mr.hani
وقتى گرسنه اى یه لقمه نون خوشبختیه
وقتى تشنه اى یه قطره آب خوشبختیه
وقتى خوابت میاد یه چرت کوچیک خوشبختیه
خوشبختى یه مشتى از لحظاته
یه مشت از نقطه هاى ریز که وقتى کنار هم قرار میگیرن یه خط رو میسازن!
+ خوشبختی صدا زدن اسم تو هست..
mr.hani
رودی که می خشکد در او سودای طغیان نیست
دور از تــو حتــی گریـــه کردن کاری آسان نیست!
دارم بــــه دوری از تــــو عــادت می کنم کم کم
هر کس به دردی خو کند در فکر درمان نیست!
mr.hani
مردمانی را دیدم که تسبیح به دست گرفته و دانه دانه ذکر تو را می شمردند به عادت!
آن گونه با شتاب و متصل نام تو را می خواندند که گویی در معامله ای از تو چیزی ستانده اند و اکنون بهای آن را می پردازند.
و اندیشیدم که آیا در هر بار خواندن نامت،بزرگی و لطفت را نیز در ذهن تداعی می کنند؟
مردمانی را دیدم که کاغذی دعا به بهایی می خریدند و چون نسخه ای از فروشنده، چندبار و چگونه خواندنش را برای رفع حاجت طلب می کردند!
و اندیشیدم که آیا ترا می خوانیم تا بستانیم یا ترا می خوانیم چون دوستت داریم؟!
مهربانترین!
به ما بیاموز که دل آدمی عصاره وجود اوست،حرمت دل ها را از یاد نبریم.
به ما بیاموز که دوست داشتن را فراموش نکنیم و آنانکه دوستمان دارند را از خاطر نبریم.
به ما بیاموز که سوگند راست بودنِ دروغمان را نام تو نسازیم.
به ما بیاموز که به ناحق کردن حق دیگری عادت نکنیم.
و به من بیاموز که دوستی ام را بندی به پای دوستان نسازم و در همه حال دوستشان بدارم.
حتی اگر فراموشم کنند...