هادی
از غم دوست در این میکده فریاد کشم
دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم
داد و بیداد که در محفل ما، رندی نیست
که برش شکوه برم، داد ز بیداد کشم
شادیم داد، غمم داد و جفا داد و وفا
با صفا منت آن را که به من داد کشم
عاشقم، عاشق روی تو، نه چیز دگری
بار هجران و وصالت به دل شاد کشم
در غمت ای گل وحشی من، ای خسرو من
جور مجنون ببرم، تیشه فرهاد کشم
مردم از زندگی بیتو که با من هستی
طرفه سریست که باید بر استاد کشم
سالها میگذرد، حادثهها میآید
انتظار فرج از نیمه خرداد کشم
شعر از امام خمینی هست
هادی
همنشین مردم بدبخت هم در ذلت است
دیده بیمار است و بینی بار عینک میکشد...
هادی
جواب های اگه 20 میلیون داشتی چیکار میکردی رو تو دیدگاه اول میذارم همتون بخونید.
دستت دردنکنه مهرابه جونی
خیلی قشنگه
🤍