Ŧᵃᵗᵉᵐᵉʰ
احتیاج به هیچکدومتون نیست
چون همه بلا استفاده تو پوشه موندین
تا دیدی سود تو بازار فروشتون نیست
مارو پله کردین خودتون رو بورس بمونین
Ŧᵃᵗᵉᵐᵉʰ
کاش اینجا کوه بودو میتونسم فریاد بزنم
از اینکه صدامو خفه کنم بدم میاد
دلم فریاد زدن میخاد
کاش این لحظه یه زمیننننننن لرزهههههه میومد همه خونه ها دورو ورمو میریخ پایین فقط اون قسمت ک من ایستادم سالم میموند تا من فریاد بزنم یعنیا مث کارتون اوگی و سوسک ها که همه جا منفجر شد و فقط خونه اوگی موند
یا مثلا بال داشتم قیییییییژژژ پرواز میکردم میرفتم تو اسمون اونجا فریادمو میزدم و برمیگشتم تازشم
صداش مث تو کوه اکو نمیشه و برنمیگرده به خودت
هرچی فریاد بکشی میره تو مولکولای هوا
یا مثلا یه دریای کوچیک تو حیاطمون بود هروق خاسم برم کلمو کنم زیر آب فریاد بزنم صداشم هیشکی نمیشنوه جز ماهی ها
اصن میشه زیر آب فریاد زد 😐آب میره تو حلقمون که اونجوری
اصن الان میرم یه تشت آب میکنم امتحانش میکنم
Ŧᵃᵗᵉᵐᵉʰ
تا وقتی روشنایی هست سایه هم هست...
Ŧᵃᵗᵉᵐᵉʰ
آلبر کامو مگه:
هر کس به اندازه ضربه هایی که خورده،
تنهایی اش را محکم تر بغل کرده است.
Ŧᵃᵗᵉᵐᵉʰ
نتیجه «ببخشید» به روایت تصویر
Ŧᵃᵗᵉᵐᵉʰ
رعد و برقاش ی غرور خاصی توشونه ک نگو
Ŧᵃᵗᵉᵐᵉʰ
چقد بارون و تگرگ میاد خدایا شکرت
اما هرچی کاشته بودم ب فنا رف
اگ میشه دیگه اون قسمت از باغچمون نبار😐
Ŧᵃᵗᵉᵐᵉʰ
زخماتو مزه کن
نمکش آشناس نه؟!