fatme
کجا برم ؛
که هیشکی منتظرم نیست
fatme
گاهی باید از یاد برد و رفت از یاد!
گاهی سکوتت بهتره از بغض و فریاد!
گاهی شرایط طوریه درمونده میشی…
گاهی دلت هیچی به جز رفتن نمیخواد
fatme
آدم همین وقت هاست كه میتونه همه رو بشناسه
بشمار سه رفت اون كه همش میگفتی
جاش روی تخم چشماته
رفاقت ها بوی خیانت میدن
نه نگو توی قیافت دیدم
یكی راست حسینی بهم بگه
كه معنی رفیق رو كیا فهمیدن
ای كاش كه بتونم دلیل
نامردی ها رو بدونم همین
fatme
زندگی نفس كش میخواد
هر مشكلی طرفت میاد
تو رو میكشونه به سمت خودش
پاره نمیشی فقط كش میای
fatme
با من بخون از مادری كه توی درد هاش سوخته بود
از اون جوونی كه واسه نون شبش كلیه شو فروخته بود
از پدری بخون كه صد هیچ باخته بود ،به سرنوشت
از بچه ای كه گشنه بود ولی مشق بابا نون داد مینوشت
fatme
مثِ زخمِ بالِ پرندم
مثِ جایِ خالیه خندم
چی میشد، چشماموُ ببنــدم
فکر وُ خیالم، سرگردونه
مثلِ یه آهم
سرده نگاهـــم
یه شبم که
گم شده ماهـــم
خسته ی راهم
هیشکی نمی تونه
رؤیاهامو برگردونه
بله؟
اینا هستن خیلی مردستیز
آبی روشن عین من سیتی
گرم میشه سریع ترکین
بقیه اینارو هیولا میخان؟!