daniyal
تویی آن قصهی عاشقانهای که هر شب برایم میگویی. بیا، در این داستان عشق با هم سفری نامحدود شروع کنیم و همیشه دو قلب در یک قصه باقی بمانیم.
daniyal
تویی آن شبهای ستارهای که در آغوشت میخوابم و از خواب بیدار میشوم با احساسی که تمام زندگیم را خواهد شکل داد.
daniyal
به تمام دلیلهایی که در تو عاشقم میشوم، از جمله لبخندت، قدمت، نگاهت و راه رفتنت، تا بیانناپذیر است
daniyal
چه زیباست
زندگی کردن با امید…
نه امید بخود؛
که غرور است !
نه امید به دیگران؛
که تباهی است !
بلکه امید به خدا؛
که خوشبختی و آرامش است
daniyal
خوشبختی و آرامش همین درکنار هم
بودن هاست..
همین دوست داشتن هاست..
خوشبختی و آرامش همین لحظه های ماست.
همین ثانیه هاییست که در شتاب
زندگی گمشان کرده ایم.
daniyal
خیلیها می خواهند
اول به آسایش و خوشبختی و آرامش برسند
بعد به زندگی لبخند بزنند.
ولی نمیدانند تا به زندگی لبخند نزنند؛
به آسایش و خوشبختی و آرامش نمیرسند
daniyal
بـه خاطر خودت می گویم
گاهی دستت را بگذار در دست کودک درونت بگذار ببرد تو را هر جا کـه دلش خواست
کـه یادت باشد زندگی شوخیه بـه اشتباه جدی گرفته شده ماست
daniyal
دلگیر نباش ، تقصیر از خودت بود !
دسته کلید علاقه که گم شد ، باید عوض میکردی قفل تمام آرزو ها را...
daniyal
صبوری به اندازه عشق است
آدمی به اندازه ای که چیزی می خواد
بر آن پایدار می ماند
و در راه آن سختی ها را تحمل می نماید
و برای آن مقدمه می سازد و زمینه فراهم می آورد
daniyal
یک معلم خوب می تواند الهام بخش امید باشد، تخیل را روشن کند و عشق یاد گیری را تزریق کند
daniyal
دقیقا وقتی که داری توی بیخیالی همه چیو فراموش میکنی یهو یه آهنگی، یه نوشتهای، یه اسمی، یا حتی یه حرفی … همه خاطراتو میاره جلو چشمت
.هیی
daniyal
عـــکــاس مـــدام ایــن جــمـــلــه را تــکـــرار مـــی کــنـــد…
اصـــلا بــرایـــش مـــهـــم نــیـــســـت،کـــه در وجـــودتــ…
حــتـــی یـــک بــهــانــه بــرای لــبــخــنـــد نــیـــســـتــــ
daniyal
تــو هم تلخ بودی
تلــــخ درست مثل قطره های فلج اطفالی
که در کودکی به خوردم می دانند
غافل از اینکه این بار تلخی تــــو دلم را فلــــج کرد
daniyal
خسته از تمام جهان
به خانه برمی گردی
در را که باز می کنی
چراغ را که خودت روشن می کنی
یعنی تنهایی .