چیزایی که لازم باشه بگم پست میذارم بقیشم مهم نیست

مشخصات

موارد دیگر
Yas
35 پست

دنبال‌کنندگان

(15 کاربر)

بازدیدکننده

برچسب ‌های کاربردی

Yas
Yas
نفس بکش
عمیق ،
آرام ،
شادمان ؛
بگو غم رد شود
که قلبت آرامگاه
اندوه نیست...

Yas
Yas
به چه می انديشی ؟
نگرانی بيجاست ...!
اينجا و‎خدا هم اينجاست !



Yas
Yas
بہ نفس هاۍ تو بند است
مرا هر نفسۍ
سایہ ات ڪمـ نشود
از سرمان حضرت یار

Yas
Yas
گاهی وقتا عجیب دلم میگیره
اینقدر ک دلم میخواد تمام گذشته را بکوبم تو صورتش بگم ببین چطوری زجرم دادی ازت نمیگذرم
بگم ببین هنوز ول کن نیستی خسته شدم دیگه نمیکشم
یه زمانی فکر میکردم مقابله به مثل مشکلو حل میکنه اینکه شاید اونم بفهمه چه زجری میکشی اما اینطور نبود چون هم خودمو خراب کردم و حسابی دور شدم هم اونو جریح و پر رو.
یه زمانی هم فکر کردم با قسم و آیه و قول و قرار بتونم وضعیتو درست کنم ولی نشد
اما خب الان که دیگه دلم نمیخواد تکرارشونو و دلم میخواد ول کن این مسخره بازی ها را نمیدونم باید چه واکنشی نشون بدم فقط میدونم خستمممممم و هرگز نمیبخشم این کارهاشو

Yas
Yas
اینقدر دلم میخواد مهمون دعوت کنم خونمون هااااااااا ولی خب ....

Yas
Yas
سحردوازدهم
گرچه اندازه ی یک کوه گنه سنگین است

آشتی با تو همیشه مزه اش شیرین است

Yas
Yas
الان که دارم خوب فکر میکنم میبینم 20 روز دوری و تنهایی هم خیلی سخت میتونه بگذره ولی خب این دفعه از خر شیطون پایین نمیام و نمیرم خونشون... هرچند تنهایی سخت و دلگیره اما اینجا راحترم هرچند ک دیگه شرایط هم طوری نیست که اونجا هم تنها نباشم
و خب اگه بتونم مخشو بزنم ماشینه را بردارم خیلی خوبه {-64-}
زندگیه دیگه بالا پایین زیاد داره فقط واسه ما یه کم زیادی همش دوری ه {-137-}

Yas
Yas
زندگے مثل يڪ كامواست...
از دستت كہ در برود، مےشود
كلاف سر در گم،
گره مےخورد،
مےپيچد بہ هم،
گره گره مےشود،
بعد بايد صبورے كنے، گره را بہ وقتش
با حوصلہ وا كنے...

زياد كہ كلنجار بروے گره بزرگتر مےشود،
کورتر مےشود...
يڪ جايے ديگر كارے نمےشود كرد،
بايد سر و تہ كلاف را بريد،
يڪ گرهء ظريف و كوچڪ زد، بعد آن گره را
توے بافتنے جورے قايم كرد، محو كرد،
جورے كہ معلوم نشود..

يادمان باشد
گره هاے توے كلاف،
همان دلخورےهاے كوچڪ و بزرگند
همان كينہ هاے چند سالہ
بايد يڪ جايے تمامش كرد، سر و تہش را بريد...

زندگے بہ بندے بند است بہ نام "حرمت"
كہ اگر پاره شود تمام است.

Yas
Yas
روز هشتم غزلی عشق مرا میچیند
سفره را گوشه ی ایوان طلا میچیند

از همین اول صبح نیت مشهـد کردم
نام سلطان دلم رابه زبان آوردم

شور عشقی به دلم ریخت ، غمی پیرم کرد
يا رضا گفتم و این اسم نمک گیرم کرد

Yas
Yas
این روزا یه کمی مشغولیتام زیاد شده... و خب این بدیش اینه ادم نمیفهمه چی در انتظارشه چطور برنامه ریزی کنه چطور خودشو اماده کنه یه روز میاد میگه اینطور و فرداش میگه این منتفی شد و جور دیگه و خب در اخر مشخص هم نشده چطور و لابد باید خودم احتمالاتو در نظر بگیرم و اماده سازی انجام بدم
از اونور خازنای lED سوخت و تو این گرونی کلی خرج گذاشت که برنامه ریزیام بهم خورد
ولی خب از یه بابت خوشحالم اینکه رفتش -اون دوستمو میگم- و خب خوشحال ترم که حرفایی ک تو دلم بود را نگفتم بهش البته ک دروغ گفت شمارمو پاک میکنه و این یعنی باز پیداش میشه و خب دلم نمیخواد پیام بده باز و اینکه چطور محترمانه بهش بفهمونم سخته به نظرم باید پیاماشو براش کپی کنم :دی
بعد اینکه خب اون سایتو دوست داشتم ولی خوب شد بسته شد
این کلاسه هم اخراشه و من هنوز نتونستم مواد اولیه را تهیه کنم و کلی عقب موندم
ان شالله بتونم این کلاسو موفقیت امیز تموم کنم یکی دیگه اسم مینویسم {-90-}

داروهای این دختره هم خیلی ناجور شده امیدوارم خوب پیش بره و همکاری کنه

چه خوبه تعداد کاراکتر اینجا زیاده میشه هی نوشت{-137-}
خب منکر دلتنگیا هم نمیشم ولی خب

Yas
Yas
کاش شاعر میشُدی تا بفهمی
سُرودنت و رفتنت که باهم
تلاقی پیدا میکنند ،
چه بر سر این منِ بی کس می آورد و
تو فقط میخوانی و رد میشوی و
نمیدانی که واج به واج هر غزل
اشکی ست که از چَشمم نیامده و
به سرم دستور سرودن داده و
به انگشتانم تمنّای نوشتن کرده ..
دست کم به خودت بگیر ؛
ببین ! به برگشتنت فکر هم نمیکُنم ،
فقط میخواهم این همه شعر
"بی صاحب" نمانند ؛
که فردا روزی پس از مَرگم
تا نام من‌ آمد از تو هم بگویند ..
راستی خودت که در کنارم نماندی و نبودی ،
ایراد که ندارد نام هایمان "کنار هم" بایستند ؟!

Yas
Yas
عشق آن بغض عجیبیست که از دوری یار
نیمه شب بین گلو مانده و جان می گیرد
یا همان پنجره ای است که شخص عاشق
روزها پشت همان پنجره هی می میرد

Yas
Yas
و پایان یه رفاقت چندین ساله

Yas
Yas
اگه از بیخ گوشِت رَد میشن
حوادث یهو ،
نه ! شانس نذار اسمشو ..
اینم واسه تو یه کادوئه مَشتی !
یعنی یکی هست اون بالا
حواسش به تو ..



Yas
Yas
فرقی نمیکند
قهوه ای، مشکی یا آبی
بالاخره روزی کسی پیدا می شود
که تمام پیراهن های مردانه اش را
با رنگ چشمان
"تــو"
ست می کند...



صفحات: 1 2 3

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو