تری طوری

کاربران گروه

نمایش همه

مدیران گروه

برچسب‌های کاربری

Tdaalism

گروه عمومی · 8 کاربر · 1803 پست
ترنم بانو♥️
ترنم بانو♥️
به قلعه‌ی روان دیگران نفوذ می‌کنی ولی گاهی حریف خانه‌ی چوبی خودت نمی‌شوی! فانوس به دست، در سیاهی وجود دیگران می‌گردی و وقتی نوبت خودت هست، فانوسی نیست؛ ای فاتح قلعه‌های بلند و ای کاوش‌گر چاه‌های عمیق و ای غواص مرداب‌های کثیف...


: چه پشتوانه‌ای زیباتر از رنج‌هایمان.؟ چه تکیه گاهی محکم تر از اراده خودمان؟






ترنم بانو♥️
ترنم بانو♥️
من خوبم حالم ردیفه
انگیزم یه دنیا رو حریفه
:چرخ

ترنم بانو♥️
ترنم بانو♥️
بده ساقی آن می کز او جام جم

زند لاف بینایی اندر عدم،

به من ده که گردم به تایید جام

چو جم آگه از سِرّ عالم تمام

ترنم بانو♥️
ترنم بانو♥️
تو باید یاد بگیری از لذت بردن لذت ببری:تری
اینجوری نمیشه یه گوشه بشینی و منتظر باشی تا روزای خوب از راه برسه!
بلند شو ! بلند شو و یه روز خوب رو اونطوری که دلت میخواد بساز ...کسی حق نداره جلو تو بگیره
اصن میدونی چیه؟
هر کاری دوست داری بکن
هر کی گفت نمیتونی،اونم بکن:تری{-27-}


ترنم بانو♥️
ترنم بانو♥️
برای بیان آنچه که بر تو گذشته ای خود سخت کوشِ من!
سال ها و قرن ها زمان لازم است!
برای گفتن از آنچه که در سکوت بر تو گذشت بی آنکه کسی بدان گوش سپارد،و تنهاییت را در آغوش کشیدی نه چندان مهربان
اما وفادار!!


ترنم بانو♥️
ترنم بانو♥️
ما آدم ها در عین بی تفاوتی ،تفاوت های زیادی داریم باهم...


ترنم بانو♥️
ترنم بانو♥️
این منم...
زیر خاکستر های کالبدی عرفانی مدفون شده ام!
مرا ببین!!
مگر نگاه های تو دلیل گر گرفتن و سوختنم باشد...
که بال و پر بگیرم از زیر این خاکستر سرد...


ترنم بانو♥️
ترنم بانو♥️
من همیشه از رفتن آدم‌ها دلگیر می‌شدم، راستش را بخواهی، هنوز هم دلگیر می‌شوم. مدت‌ها طول کشید تا بفهمم چرا؟ چرا رفتن این‌قدر دلگیر است؛ مگر قرار بوده هرکسی می‌آید، تا آخرش بماند؟ خیلی بعید است! هرکسی برای دلتنگی‌هایش دلیلی دارد، اما من فهمیدم که وقتی کسی می‌رود، تکه‌ای از وجود مرا می‌بَرد و درواقع این دلتنگی برای رفتنِ او نیست، برای از دست‌دادنِ بخشی از وجود خودم است! خودم همیشه خواسته بودم که آدم‌ها بخشی از وجودم باشند؛ خودم همچنان می‌خواهم که بخشی از وجودم را در آدم‌ها جا بگذارم، تا بلکه یک روزی عاقبت این تکه‌ها به هم وصل شوند و دنیایی جدید بسازند. رویایی از تصویر ملکوت؛ به رنگِ فیروزه، در قامت ساختمان‌های اصیل و به یاد ماندنی. راستش را بخواهی، همه‌ی آن‌هایی که رفته‌اند برمی‌گردند، اما شاید روزی که دیگر منتظرشان نیستم...

: پرسیدم که خدا چیست یا کیست؟ پاسخ آمد: خودت به وقت تنهایی...




ترنم بانو♥️
ترنم بانو♥️
میبردم دلیل بردم تو بودی
شبی که غصه میخوردم تو بودی
پشت این آدم محکم تو بودی!
@B_DEL

ترنم بانو♥️
ترنم بانو♥️
داد می‌زد «کمک» و من نفسم دیگه بالا نمیومد. وقتی بهش رسیدم، خودمو دیدم؛ ترسیدم، عرقِ سرد ریختم، با خودم گفتم انگار دیگه زنده نیستم. بهم گفت: فقط یادت باشه که توی دشت گندم، پای درختِ سپیدار، دامونِ حق در انتظارته...

از خواب پریدم و غروب بود؛ اندوه بر زندگی‌ام نشست و من دقیق آن روز را یادم هست که دیگر آدم سابق نشدم و این عجیب‌ترین نقطه‌ی عطفِ زندگی‌ام بود...

: می‌شود بدون هیچ اتفاقِ خاصی تبدیل به آدمی دیگر شد، اما فقط یک‌بار هرکسی این فرصت در اختیارش قرار می‌گیرد و خیلی شانس داشته باشد، کمی قبل از مرگش است...




ترنم بانو♥️
ترنم بانو♥️
میخوام اون روزو ببینم به چشم
که نگی سرنوشت
بگی با دست نوشت!

ترنم بانو♥️
ترنم بانو♥️


صفحات: 4 5 6 7 8

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو