با بابا رفتیم دکتر
توی مطب نشسته بودیم
بابام گفت پسرِ چقدر مراقب مامانشه چه دستش رو میگیره عشقیجون صداش میکنه
گفتم حسودی نکن آقا… (اسمشو صدا میکنم) منم همراهتم مراقبتم دیگه (نخواستم بگم شوگر مامیشه)
گفت نه نگاه کن محبتش بیشتره
حرصمو درومد گفتم اون مامانش نیست شوگر مامیشه
گفت یعنی چی؟
توضیح دادم
قیافه بابام دیدنی بود چندشش شد به رشتی فحش داد به زمونه
گفتم جور دیگهشم هست شوگر ددی
گفت اون چیه؟ توضیح دادم
باز قیافهاش رفت توی تهوع
یکم خودشو کشید کنار گفت نچسب بهم نکنه بگن منم شوگر ددیام
گفتم مَرد وا بده ما شبیهیم
تازه معلومه فرق پدر با شوگر ددی!

@wolf
ع ، واااااقعن
واقعا
😁😁😁