رای آدم های رفته زندگیتان،عزاداری نکنید!
آنها نه با پروفایل مشکی شما...
نه با حال و هوای بد شعرهایتان برنمی گردند!
همه چیز برمی گردد به شعور آدمی!
مگر می شود...
کسی شما را وابسته خودش کند و برود؟
مگر می شود،با حرف هایش حالت را خوب کند ...
و بعد حرف های بدتری بزند!؟
مگر می شود که رفت،ببیند!بشنود!
بخواند که دارید دیوانه می شوید ...
و به روی مبارک خویش نیاورد!؟
مگر می شود...؟
اصلا فکر بکنید،...
نه قول و قراری بوده است،نه دل و دلداری!
همین که با شما تقسیم کرده زندگیش را...
همین که چند ماه را باهم گذراندید،
وشریک خوشی و ناخوشی های هم بودید،...
حرمت دارد باهم بودنتان!
آدمی ساده است!
با واژه واژه حرف هایتان،رویا می سازد ...
حالش را خوب می کند!
ادمی تنهاست!
با بودنتان،دل می بندد...
و از چارچوب غم هایش،فرار می کند!
آدمی،گاهی تشنه یک معذرت خواهی است!
نه برای اینکه،محتاج توجه است
بلکه،بداند اگر رفیق قافله اش
یار نبود،انسان بود!
گاهی بیشعوری،
بیشتر
از رفتنتان
ادم را از پا در می آورد...
+