وای امروز یچی دیگم بود
صندلی های اتوبوس شهری اینجورین
| _
|. _
بعد اینجا که نقطه هست من نشسته بودم
صندلی کناریم یه پیرمرد ۱ اومد نشست
صندلی افقی جلوم هم یه پیرمرد ۲ هم از قبل نشسته بود
در همون حین من داشتم سوره کهف میخوندم و معلوم بود اصلا قرآن میخونم ولی خب موهامم بسته بودم
۱ در اومد به ۲ گفت یه سریا معلوم نیستن مردن یا زنن انگار از مرد بودنشون نفرت دارن

بعد ۲ گفت اینا بیمارن باید برم دکتر
۱ گفت اره باید برن که دکتر تشخیص بده مؤنثن یا مذکر و تایید کنه
و دستشو یهو به حالت دعا برد بالا گفت اللهم اشف کل مریض🙂🙂
بعد ۲ گفت اینا میگن هر جور که هستی باید باشی به هیچی باور ندارن🙂
وای یعنی تا من برسم جلو خوابگاه یه ریز چرت و پرت گفتن
بعد من اینجوری بودم که: وااااا مرتیکه خر پیر پات لب گوره چی گوه میخوری:/
نمیدونم واقعا چرا ادما انقد باید نسبت به کسی که اندکی متفاوته ظاهرش، بدون شناخت انقد گوههه بخورن🫠
وقتی دیدم پاسم خر ذوق شدم💁🏻😂
بقیشونو بالای ۱۷ میشماینم روز قبلش دختر عموم فوت کرد
من شبشم نخوابیدم اصلا
حالم بد بود کلا هرچیم یاد داشتم پرید واقعا
زحمند میکشی فقد بیس