▪️
▪️
یادمه روزی که کنکور داشتیم از استرس مرگ رو با چشمام میدیدم
یک سال زجر کشیده بودم و برا همین میترسیدم با کوچکترین لغزش همه چی خراب شه
یادمه بعد از سالی که کنکورم رو خراب کردم ابرو هام و موهام رو با تیغ از ته زدم و شبیه سرطانی ها شدم تا از خونه بیرون نیام 😂
وقتی نتایج اومد و رتبه ۸۰۰ خودم رو دیدم به خودم افتخار کردم
سخت بود
ولی شد
امروز این شور بچه هارو دیدم یاد اون موقع افتادم خخ
یک سال زجر کشیده بودم و برا همین میترسیدم با کوچکترین لغزش همه چی خراب شه
یادمه بعد از سالی که کنکورم رو خراب کردم ابرو هام و موهام رو با تیغ از ته زدم و شبیه سرطانی ها شدم تا از خونه بیرون نیام 😂
وقتی نتایج اومد و رتبه ۸۰۰ خودم رو دیدم به خودم افتخار کردم
سخت بود
ولی شد
امروز این شور بچه هارو دیدم یاد اون موقع افتادم خخ
▪️
با فامیل دور چت کردم، گفت که پسرعموش خواهر منو خیلی می‌خواسته، این حرف مال بیست سال پیشاست… ولی چون پول نداشته باباش پا جلو نگذاشته…
یادمه اینا که می‌امدن خونمون، خواهرم قشنگ‌ترین استکان‌های مامانم رو می‌اورد توشون چای میبرد برای اینا…
چه عشق‌هایی که نشکفته پر پر شدن اسماعیل…
#خاطره_از_من_نیست
یادمه اینا که می‌امدن خونمون، خواهرم قشنگ‌ترین استکان‌های مامانم رو می‌اورد توشون چای میبرد برای اینا…
چه عشق‌هایی که نشکفته پر پر شدن اسماعیل…
#خاطره_از_من_نیست
▪️
دلم یک نسیم خنک و چندین پیک تکیلا
کمی تا حدی سیگار
و غروب آفتاب میخواد
که علاوه بر گرما به دلیل NA از خوردن تکیلا هم محرومم
کمی تا حدی سیگار
و غروب آفتاب میخواد
که علاوه بر گرما به دلیل NA از خوردن تکیلا هم محرومم
▪️
جنبشِ شاخه‌ای
از جنگلی خبر می‌دهد
و رقصِ لرزانِ شمعی ناتوان
از سنگینیِ پابرجای هزاران جارِ خاموش،
در خاموشی نشسته‌ام
خسته‌ام ، درهم‌شکسته‌ام من، دل‌بسته‌ام.
#احمد_شاملو
از جنگلی خبر می‌دهد
و رقصِ لرزانِ شمعی ناتوان
از سنگینیِ پابرجای هزاران جارِ خاموش،
در خاموشی نشسته‌ام
خسته‌ام ، درهم‌شکسته‌ام من، دل‌بسته‌ام.
#احمد_شاملو
▪️
گفتم:
- کی می‌دونه فردا چی قراره بشه!
اگه جنگ بشه چی؟!
خندید، گفت:
+ می‌ترسی؟
دستامو پیچیدم دور خودمو سرمو گذاشتم رو زانوم
- تو نمی‌ترسی؟
نگاه ازم گرفت
+ نه! هرکی یجوری می‌میره دیگه؛ ما هم اینجور...
از پشت پرده ی اشک تار می‌دیدمش
- فکر کن مرگِ عزیزاتو به چشم بیینی و نتونی کاری کنی...
ترسناکه دیگه! نیست؟!
نفسشو سنگین داد از سینه بیرون
+ رسمِ دنیا همینه؛ کاریش نمیشه کرد...
اما میشه قبل اینکه از دست بدیم همو، هوای همو داشته باشیم، خوب بخوایم برا هم، بجنگیم برای حال خوش همدیگه، از عشق بگیم، از دوست داشتن...
قبل از اینکه دیر بشه، قبل از اینکه از دستِ هم بریم، چه با جنگ، چه بی جنگ!
سر از روی زانو گرفتم و با بغض گفتم
+ دوستت دارما...
خب؟
لبخند زد.
- از اون دوستت دارمایی که از ترسِ فردای جنگه؟
پاک کردم خیسیِ زیر چشمامو
+ از اون دوستت دارمایی که واقعیه، که همیشگیه، که دِلیه...
چه با جنگ، چه بی جنگ!
- کی می‌دونه فردا چی قراره بشه!
اگه جنگ بشه چی؟!
خندید، گفت:
+ می‌ترسی؟
دستامو پیچیدم دور خودمو سرمو گذاشتم رو زانوم
- تو نمی‌ترسی؟
نگاه ازم گرفت
+ نه! هرکی یجوری می‌میره دیگه؛ ما هم اینجور...
از پشت پرده ی اشک تار می‌دیدمش
- فکر کن مرگِ عزیزاتو به چشم بیینی و نتونی کاری کنی...
ترسناکه دیگه! نیست؟!
نفسشو سنگین داد از سینه بیرون
+ رسمِ دنیا همینه؛ کاریش نمیشه کرد...
اما میشه قبل اینکه از دست بدیم همو، هوای همو داشته باشیم، خوب بخوایم برا هم، بجنگیم برای حال خوش همدیگه، از عشق بگیم، از دوست داشتن...
قبل از اینکه دیر بشه، قبل از اینکه از دستِ هم بریم، چه با جنگ، چه بی جنگ!
سر از روی زانو گرفتم و با بغض گفتم
+ دوستت دارما...
خب؟
لبخند زد.
- از اون دوستت دارمایی که از ترسِ فردای جنگه؟
پاک کردم خیسیِ زیر چشمامو
+ از اون دوستت دارمایی که واقعیه، که همیشگیه، که دِلیه...
چه با جنگ، چه بی جنگ!
▪️
آرزو میکنم
که خنده ات
تنها به عادت مرسوم "عکس گرفتن"
نبوده باشد...!
و تو خندیده باشی در آن لحظه
از ته دل...
چرا که خنده ی تو
جهان را زیبا میکند...
#یغما_گلرویی
که خنده ات
تنها به عادت مرسوم "عکس گرفتن"
نبوده باشد...!
و تو خندیده باشی در آن لحظه
از ته دل...
چرا که خنده ی تو
جهان را زیبا میکند...
#یغما_گلرویی
▪️
مردمانی که
در برابر بی‌عدالتی و ظلم
متحد نمیشوند
روزی میرسد که یکدیگر را
در زندان های ظالم ملاقات می‌کنند!
👤 برتولت برشت
در برابر بی‌عدالتی و ظلم
متحد نمیشوند
روزی میرسد که یکدیگر را
در زندان های ظالم ملاقات می‌کنند!
👤 برتولت برشت
▪️
“هرکس قبر مرا باز کند، بلایی بدتر از من سرش خواهد آمد"
اين جمله روی قبر تيمور لنگ بود
باستان شناسان قبر او را شکافتند و 3 روز بعد هیتلر بزرگترین حمله نظامی تاریخ را آغاز كرد !
اين جمله روی قبر تيمور لنگ بود
باستان شناسان قبر او را شکافتند و 3 روز بعد هیتلر بزرگترین حمله نظامی تاریخ را آغاز كرد !
▪️
هروقت دیدید یک نفر از تخیل در بازگو کردن خاطره هاش استفاده کرد بدونید یا یک موضوع داره اذیتش میکنه ، یا از یک موضوع ناراحته ، یا احساس کمبود میکنه (کمبود احساسی) و یا به دنبال این موضوعه که حس های منفی از قبیل غم ، استرس ، حرص و ... رو از بقیه مخفی کنه .
___
برای فهمیدن این که آیا واقعا موضوعی که بیان میکنه نشعت گرفته از تخیلشه یا اینکه واقعیت رو داره میگه تنها و تنها لازمه به صحبت های گذشته خود اون شخص مراجعه کنید ، برای مثال وقتی همیشه از آزار و اذیت های پارتنر خودش برات میگفته و الان مدام از احساسات مثبت و سفر و جشن و خوشحالی مکرر در رابطشون در جمع بگه نشان از تحیل در بازگو کردن خاطراته .
مورد های مشابهش احتمالا توی زندگیتون رخ داده و تجربش رو دارید...
امیدوارم به دردتون خورده باشه این متن ❤️
___
برای فهمیدن این که آیا واقعا موضوعی که بیان میکنه نشعت گرفته از تخیلشه یا اینکه واقعیت رو داره میگه تنها و تنها لازمه به صحبت های گذشته خود اون شخص مراجعه کنید ، برای مثال وقتی همیشه از آزار و اذیت های پارتنر خودش برات میگفته و الان مدام از احساسات مثبت و سفر و جشن و خوشحالی مکرر در رابطشون در جمع بگه نشان از تحیل در بازگو کردن خاطراته .
مورد های مشابهش احتمالا توی زندگیتون رخ داده و تجربش رو دارید...
امیدوارم به دردتون خورده باشه این متن ❤️
▪️
یکی از دانشجو هام استوری گذاشته بود که روزم رو ساخت بس که خندیدم
(دیدین وقتی بالا میارین یه مزه ترشی ته گلوتون میاد ؟
سلف دانشگاه ما هم یه سوپ داره دقیقا همون مزه رو میده)
طفلی راست میگه تست کردم.
(دیدین وقتی بالا میارین یه مزه ترشی ته گلوتون میاد ؟
سلف دانشگاه ما هم یه سوپ داره دقیقا همون مزه رو میده)
طفلی راست میگه تست کردم.
▪️
دختر روز نمیخواهد
گاهی به او عشق و امنیت بدهی
تمام روزها
روز دختر است!
روزتون مبارک دختر های گل...
گاهی به او عشق و امنیت بدهی
تمام روزها
روز دختر است!
روزتون مبارک دختر های گل...
▪️
از دریچه
با دلِ خسته، لبِ بسته، نگاهِ سرد
می کُنم از چشمِ خواب آلوده ی خود
صبحدم بیرون
نگاهی :
در مه آلوده هوایِ خیسِ غم آور
پاره پاره رشته های نقره در تسبیحِ گوهر ...
در اجاقِ باد، آن افسرده دل آذر
کاندک اندک برگ هایِ بیشه هایِ سبز را بی شعله می سوزد ...
من در این جا مانده ام خاموش
بر جا ایستاده سرد
جاده خالی زیر باران!
#احمد_شاملو
با دلِ خسته، لبِ بسته، نگاهِ سرد
می کُنم از چشمِ خواب آلوده ی خود
صبحدم بیرون
نگاهی :
در مه آلوده هوایِ خیسِ غم آور
پاره پاره رشته های نقره در تسبیحِ گوهر ...
در اجاقِ باد، آن افسرده دل آذر
کاندک اندک برگ هایِ بیشه هایِ سبز را بی شعله می سوزد ...
من در این جا مانده ام خاموش
بر جا ایستاده سرد
جاده خالی زیر باران!
#احمد_شاملو
▪️
شاید ما نژادی از بیگانگان هستیم،گونه ای وحشی و تخریبگر.
و همنوعامون بخاطر محافظت از سیارشون مارو به زمین تبعید کردن
و همنوعامون بخاطر محافظت از سیارشون مارو به زمین تبعید کردن
▪️
پاروزنان، از آن سوی
هراسِ من خواهد رسید
گریان، به پیشوازش خواهم شتافت
در پرتو یک‌رنگی
مرواریدِ بزرگ را در کف من خواهد نهاد ...
#سهراب_سپهری
هراسِ من خواهد رسید
گریان، به پیشوازش خواهم شتافت
در پرتو یک‌رنگی
مرواریدِ بزرگ را در کف من خواهد نهاد ...
#سهراب_سپهری
▪️
یجا خالد حسینی تو کتاب بادبادک باز میگه: "امیدوارم اگر خدایی هم آن بالا هست، به جز آمار برداری از ویسكی خوردن و گوشتِ خوک خوردنِ من، حواسش به چیزهای مهم‌تر دیگری نیز باشد."