سید
سید
14191 پست
به پایان آمدش دفتر حکایت همچنان باقیست

سید
سید
چقدر بی‌روح شده این فضای مجازی!

گویی رنگ و بویی از احساسات واقعی در آن گم شده است. هر روز ما در میان تصاویر و کلمات بی‌جان غرق می‌شویم و یادمان می‌رود که واقعیات زندگی به جنبه‌های انسانی و عاطفی نیاز دارند. زندگی باید در این بستر تکرار شود، نه اینکه تنها به یک دنیای سرد و بی‌عاطفه تقلیل یابد. اگر کمی زمان بگذاریم و به عمق احساسات و ارتباطات انسانی بپردازیم، شاید بتوانیم این فضا را دوباره زنده کنیم.

سید
سید
کار بر جدید .فیک. ان روز ها خیلی کم شده:سوت

سید
سید
بدون شرح{-7-}


سید
سید
تنكشف أسرار القلب في صمت الليل الثقيل

در ماتم عشق. در سایه‌های بی‌صدا، غم‌ها با هر نفس نفشسته‌اند و غربت، ایستاده بر دل شیشه‌ای من، تنها یادگار محبت‌های گمشده است. در روشنایی ماه، رازهای دل در سکوت سنگین شب فاش می‌شوند و هر ستاره، گواهی است بر سوگواری‌ام. عشق، همچون بادی سرد، ریشه‌های وجودم را برکند و اکنون، تنها حسی از نبودن تو در این تن بی‌جان باقی مانده است. نگاهی کن و بشناس این دل تنگ را که در پی رد پای تو هنوز گام برمی‌دارد.



سید
سید
دع نظراتك تكسر هذا الصمت الثقيل

. در این تن، هر درد و غمی پنهان است، گویی عشق، روحش را یافته و در تاریکی‌ها به خواب رفته است. بگذار نگاهت، این سکوت سنگین را بشکافد و به عمق اندوه‌ها نفوذ کند. عشق، نغمه‌ای است که در سینه خاموشی می‌زند و تن عریان من، داستانی است ناگفته از شوق و اندوه، از امید و ناامیدی. بی‌توجهی تو، چنان وزنه‌ای بر دوش دل من سنگینی می‌کند که گاهی از نفس می‌افتد. بگذار نگاهی بنگری، شاید دوباره زندگی در این وجود بی‌جان دمید.

سید
سید
في صمتٍ عميق وثقيل، أبحث عن الحب.

نگاه کن. همچون گلی خشکیده در دشت بی‌باران، بایستی تنهایی‌ام را حس کنی. سرنوشت نامرئی‌ام در این ویرانی، گواهی است بر آتش شوقی که هرگز خاموش نمی‌شود. در سکوتی عمیق و سنگین، عشق را می‌جویم؛ همچنان که سایه‌ها به دنبال نور می‌گردند. آیا آن چشمان عاشقانه را خواهی دید که در پس این تن عریان، دل سپردند، و امیدی بار دیگر در دل پرپر شده، جوانه بزند؟

سید
سید
حزني كالمطر الذي لا ينتهي يتساقط على أرض عطشى.

؛ در زایل‌ترین لحظات ماتم عشق. یار، خالی از حال و هوای وجود تو، این کائنات را بی‌روح کرده است. مانند گلی پژمرده در میانه‌ی دشت، زخم‌های قلبم را نشان می‌دهد، آن زمانی که تو در کنارم بودی و اکنون تنها یاد توست که در دل این سایه می‌نشیند. بی‌تردید، غم من همچون بارانی بی‌پایان بر سر خاکی تشنه می‌ريزد؛ در این انزوای عاشقانه، تنها نگاهی به من بس است تا درک کنی چگونه عشق می‌تواند در عین زیبایی، این‌چنین عمیقاً دردناک باشد.

سید
سید
أنا، مجرد شبح من نفسي. بدونك.

ببین ، هم‌چون سایه‌ای غم‌انگیز در ماتم عشق. در این سکوت رنگ باخته، روح من به امید یک نگاه دوباره زنده است، گویی عشق تنها درون من زنده است و من، تنها شبحی از خودم. بی‌تو، هر لحظه‌ام تاریک‌تر از پیش می‌شود و دل‌تنگی‌ام به یاد تو، همچون نغمه‌ای جاودان در گوشم طنین‌انداز است.

سید
سید
کس نزد هرگز در غمخانه اهل وفا

در غمخانهٔ اهل وفا، تنها دل‌هایی می‌چرخند که در عشق غم‌های دگر را تماشا کرده‌اند. کلامی از کس نزد، خاموشی درد دل‌های دلسوخته را می‌سازد، چراکه وفا تنها در سایهٔ صبر و سکوت معنا می‌یابد. اینجا، احساسات نهفته به بار می‌نشینند و عشق، روح را جلا می‌بخشد. در این غمخانه، دل‌هایی هم‌صدا می‌شوند و با یکدیگر غم را می‌سازند، اما همواره امیدی در دل می‌روید که روزی در آغوش مهربانی‌های زندگی، از این غم فراق فاصله بگیرند.


سید
سید
چیست قصد خون من آن ترک کافر کیش را”

در دل شب‌های تار، وقتی سکوت همچون پرده‌ای بر زندگی می‌افتد، من به یاد آن ترک کافر کیش می‌افتم، آن معشوقه‌ام که همچون ستاره‌ای در هزارتوی خیال می‌درخشد. مگر نه اینکه عشق، دستاویزی است برای دل‌سوخته‌ها تا دغدغه‌های بی‌پایان خود را فراموش کنند؟
اوکه هر لحظه در خیالم می‌رقصد و این سراب زیبا، به دردهایی می‌افزاید که چشمانم را بیش از پیش بر افکار و آرزوهای ناپیدا می‌بندد. در میانه‌ی این سرگشتگی، من به هر نفس، در جستجوی معنایی عمیق‌تر از زندگی‌ام، همچون پروانه‌ای به دور شمع عشق می‌چرخم. هر بار که به یاد او می‌افتم، شعله‌ای در دلم روشن می‌شود، شعله‌ای که نه تنها از عشق، بلکه از درد و شوق و ناامیدی می‌سوزد. آری، عشق، این کافر کیش، در جان و دلم نفوذ کرده و حکایت خون جگر شدن را به داستانی بی‌پایان تبدیل کرده است. آنگاه که روزی بی‌وقفه بخواهم از او رها شوم، می‌دانم که به دنبال او، در آغوش شب‌های تار باقی خواهم ماند.


سید
سید
در هوای نفس میکشم که باز دم نفس های تو در ان باشد

در هوای دل‌انگیز، نفس می‌کشم که هر بار، عطر حضور تو در آن جاری است. نسیم ملایمی که با خود یادآور لحظات شیرین و عاشقانه‌امان است، مرا به آغوش خاطرات می‌برد. در هر دم و بازدم، تو را احساس می‌کنم؛ حضوری که دل را سرشار از عشق می‌کند. گویی هر بادی که می‌وزد، پیام‌آور محبت توست و من در این فضای دل‌فریب غرق شده‌ام، تنها با یاد تو و شوق دیدارت. زندگی‌ام با نفسم آمیخته است و هر لحظه‌ای که می‌گذرد، بیشتر در حسرت حضور تو، در این هوای روح‌افزا غرق می‌شوم.

سید
سید
لبخند تو

در تعجب از لبخند زیبای تو هستم، لبخندی که همچون نوری در تاریکی می‌درخشد و تا رگ و استخوان آدم نفوذ می‌کند. این لبخند نه تنها صورت را زیباتر می‌کند، بلکه قلب‌ها را نیز گرم و روح‌ها را شاداب می‌سازد. وقتی لبخند می‌زنی، گویی دنیای جدیدی به وجود می‌آید؛ دنیایی پر از امید و عشق، جایی که همه چیز امکان‌پذیر به نظر می‌رسد. لبخند تو، مظهر زندگی و سرزندگی است، و من همیشه حیرت‌زده‌ام که چقدر قدرت دارد، چقدر توانایی تغییر حال و احوال را دارد.

سید
سید
هیچ نگاهی،

هیچ نگاهی نتوانست جای نگاه تو را برایم پر کند. آن نگاه، با عشقی ژرف و بی‌پایان، ذهن و دلم را تسخیر کرده بود. هر بار که به چشمانت می‌نگریستم، دنیا به رنگی زیبا و متفاوت در می‌آمد. نگاه تو، چون ستاره‌ای در شب تاریک، راه را برایم روشن می‌کرد. در میان زحمات روزمره و اندوه‌های زندگی، فقط یک یادآوری از آن نگاه کافی بود تا دوباره احساس زندگی کنم. هیچ نگاهی، حتی زیباترین و عمیق‌ترین‌ها، نتوانسته‌اند آن حس را در من بیدار کنند. تو تنها کسی هستی که با دیدن تو، می‌توانم تمام جهان را در چشمانت بیابم.

سید
سید
حدیث عشق

حدیث عشق را از چشمانی سرد و بی‌روح تجربه کردم، چشمانی که گویی هیچ احساسی در آن‌ها موج نمی‌زند. عروسکی یخی که با لبخندی فریبنده، دل را به غارت برد و در دل تاریکی‌های تنهایی، تنها خاطره‌ای از عشق را باقی گذاشت. این عروسک، نماد سردی و فاصله‌ای بود که بین قلب‌ها ایجاد می‌کند، نشان‌دهندهٔ آنکه عشق چگونه می‌تواند به زیباترین شکل ممکن، دردناک و تلخ شود.

سید
سید
الصّادق (علیه السلام)- الْمُفَوِّضُ أَمْرَهُ إِلَی اللَّهِ فِی رَاحَهْ الْأَبَدِ وَ الْعَیْشِ الدَّائِمِ الرَّغَدِ وَ الْمُفَوِّضُ حَقّاً هُوَ الْعَالِی عَنْ کُلِّ هِمَّهْ دُونَ اللَّه ...

امام صادق (علیه السلام)- کسی که کارش را به خداوند واگذارد در آسایش همیشگی قرار خواهد گرفت، و همواره در زندگی لذّت‌بخشی به سر خواهد بود، کسی که کارها را از روی حقیقت تفویض می‌کند همّتش بسیار عالی می‌باشد ... .
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۴۱۴ بحارالأنوار، ج۶۸، ص۱۴۹/ مصباح الشریعهْ ، ص۱۷۵/ نورالثقلین
خواص آیه 44سوره غافر
اگر کسی بخشی از آیه 44سوره غافررا یعنی: (و َأُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ) 1780 مرتبه بخواند البته با ضمیمه کردن عدد اسم خود ( یعنی اسم خود را به ابجد صغیر محاسبه کرده و به 1780 اضافه نماید ) مداومت نماید خداوند تعالی او را مال کثیری یا منصبی یا دفینه ای به او برساند
لازم به ذکر میباشد.دعا فوق برای ادم های بدون نماز هیچ سودی ندارد

صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو