Hony
میگفت:
شاید راهحلِ مشکلِ تو،
در پشتِ همان درِ بستهایست
که برای باز نشدنش غمگینی...
Hony
طبیعی است که آغاز ها زیبا باشند، زیرا منطقی نیست کسی نزدت بیاید و بگوید: سلام، من آدم پَستی هستم. ..
Hony
چقدر اختلال داشتهاند و چقدر اختلالاتشان را به اسم مهربانی توجیه کردهاند! باور کنید که مهربانِ واقعی، روحش هم خبر ندارد مهربان است! که حتی بگویند تو مهربانی و فلانجا خوبی کردی و فلان جا به درد فلانی خوردی، فکر میکند تعارف زدهاند و به خودش نمی گیرد! حالا تو حساب کن اوضاع چقدر خراب است که خیلیها با اسم مهربانی منت هم میگذارند و توی بوق و کرنا هم میکنند که آاااای! من خوب بودم و من مهربانی کردم و من گذشت کردم و... عزیزِ من! یک آدمِ مهربانِ اصیل، دقیقا عین یک نیاز طبیعی، کاری را میکند و سنگی را بر میدارد و لبخندی را مینشاند و اشکی را پاک میکند و میگذرد و حتی از یاد میبرد چهکار کرده و کارش در لحظه به درد چه کسی خورده، درست مثل کسی که نیاز دارد نفس بکشد و میکشد و منت سرِ ملکولهای هوا نمیگذارد! خودش نیاز داشته و ذاتش ایجاب میکرده و باید در آن لحظه، بخاطر بقای ذات خودش نفس میکشیده... به همین راحتی!!!
Hony
شوخیایی که بوی حسادت میدنو جدی بگیر...
Hony
خدا میداند چقدر آسیب میبینند آدمهایی که احساسات قوی و روحهایی حساس دارند. چقدر فکر میکنند و چقدر تحلیل میروند و چقدر غرق میشوند در نگاهها و کلمات و حرفها... چقدر به خودشان میگیرند و چقدر بابت هر چیزی به خودشان احساس گناه تحمیل میکنند.
خدا میداند چه رنجی میکشند آدمهای حساس؛ در دورهای که هیچکس حواسش به هیچکس نیست، هیچکس مراعات هیچکس را نمیکند و آدمها حرف میزنند و میروند، بیآنکه به روح و روان طرف مقابلشان حتی فکر کنند...
Hony
دلت به حال مردهها نسوزه. نگرانِ زندهها باش مخصوصا اونایی که بیعشق زندگی میکنن!
Hony
من معتقدم هر چه انسان بیشتر رنج کشیده باشد
شوخ طبعی اش نیز بیشتر خواهد شد...
Hony
یک احساساتی هست، یک چیزهایی هست که نمیشود به دیگری فهماند، نمیشود گفت، آدم را مسخره میکنند، هر کسی مطابق افکار خودش دیگری را قضاوت میکند. زبان آدمیزاد مثل خود او ناقص و ناتوان است .