نسلی از مادر بزرگ ها در راه است
که تکنولوژی را بهتر از من بلدند
و به جای عطر مشهد
هزار جور ادکلن دارند
چادر هایشان هم باغ ِگل نیست
میدانی ؟
مادر بزرگ ها
باید ساده باشند
باید یک چیز را هزار طور توضیح بدهی و
آخر نفهمند
اصلا اسم ِ مادر بزرگ که به گوشَت خورد
فقط باید یاد ِ چادر گل گلی و تسبیح و عطر ِگلاب بیفتی ...
#زکیه_خوشخو
یک روز هم یکی میاید که مرا برای خودم بخواهد
که قلقم را بلد باشد و به من فرصت ناز کردن بدهد ...
کسی که با رفتنش مرا از ولیعصر بیزار نکند.
یکی که من برایش یکی مثل همه نباشم. ایموجی قلب هایش، لبخندش ، جانم گفتنش هایش، وقفِ عام نباشد...
من منتظر کسی هستم که همه در حسرت چشم هایش بسوزند و من ولی هر لحظه که دلم خواست ببوسمش..
میدانی شک ندارم روزی کسی میاید که ممنوعه ی همه باشد و حلال ترینِ من...
که برایِ همه همان مغرورِ دوست نداشتنی باشد و برایِ من مهربان ترینِ خواستنی
کسی که زیلویِ نیم متری مان را روی چمن خیس پهن کند و بی خیال به عالم و آدم و ادعایِ روشنفکری با من قهقهه بزند و بستنی خوردنِ دخترکِ موخرگوشی را مسخره کند و به یادِ فرزند نداشته مان بیفتد که برایش اسم انتخاب کند و از آرزوهایمان برایش حرف بزند، سرِ اینکه او بگوید پزشکی بشود که سرطان را درمان کند و من بگویم شاعرشود و حال مردم را خوب کند هی بحث کنیم و آخرش بگوید"اصلا به ما چه هرچی که خودش خواست"
یک روز کسی میاید که مالِ خودم باشد...
که وقتی گفت
" امروز سرم شلوغه بهت زنگ میزنم" دلم به هزار جا نرود...
یک روز یکی میاید که بلدمان باشد کمی صبر...
#سحر_رستگار
من خیلی صبورم داداش بش بگو خیالش راحت باشه
چش حتما