EDRIS
از هر چی ترسید دل من سرش اومد
گفتم بهتر میشه اما بدترش اومد
EDRIS
این روزا
خاموشم
سردم
بی حسم
لمسم
میترسم
EDRIS
خسته ام من خسته ام
مثل مرغ بال و بر شکسته ام من
خسته از دست غریبه
خسته از هر آشنایم
خسته از جور زمانه
خسته از خلق خدایم
EDRIS
چقد کسی منتظرمون نیست و چه بهتر
EDRIS
شاپرکی گفت
چی گفت؟
یواشکی گفت
چی گفت؟
تو گوش من گفت
چی گفت؟
یکی یکی گفت
چی گفت؟
گفت: به گلها دست نزنید
– دست دست دست نمی زنیم
EDRIS
فکر کنم چیزی به اسم شانس برای من تعریف نشده
EDRIS
تموم کردن رفاقت خیلی عجیبه مخصوصا وقتی نه دعوایی میشه نه بحث
فقط دیگه اون صمیمیت حس نمیشه
انگار یهو هر چی بوده تبدیل میشه به خاطره
EDRIS
درویش را از ترشی خلق چه زیان؟ همه عالَم را دریا گیرد، بَط را چه زیان؟
EDRIS
اگه میری یه کاری کن پلای پشت سرت باشه
حواست باشه شاید این مسیر آخرت باشه
EDRIS
غم های کوچک پر حرفن
غم های بزرگ لال
گاهی باید رها کنی تا رها سوی،ازاد کنی تا ازاد شوی،اگاهی بدی تا اگاهیت کامل بشه..
این اصل راز زندگیست،نکته را دانی رمز زندگانی را دانستی
هوم