Bita
اهل تلافی باش
بیا و
دوستم داشته باش
Bita
گریه نکن ری را
راهمان دور و دلمان کنار همین گریستن است
Bita
سفر نیستم از من بازگردی
خانه ام
به من بازگرد
Bita
من عشق شدم
مرا نمیفهمیدند
Bita
ز حد بگذشت مشتاقی و صبر اندر غمت
باز آ
Bita
از من چه مانده آخر این قصه خوب من ؟
بغضی میان سینه که شیون نمیشود
Bita
دیدی آرام ، آرام ، آرام
دلمان به بی کسی
صدایمان به سکوت
و چشم هایمان به تاریکی
عادت کرد
Bita
یا خانه تنگ تر شده
یا من در خودم جا نمی شوم
نفس رفته است
نمی آید
Bita
عشق
تنها حماقتی بود که تنهاترمان کرد
Bita
آدم که بی تکیه گاه میشود
در سکوت محض هم
هی سرش گیج میرود
و بیصدا میمیرد
Bita
من گم شدم
هر چه بگردی
خبری نیست
Bita
و همه ما
اندک اندک
تنها می شویم
Bita
و من تک و تنها
با تمام آنانی که رفته اند
احاطه شده ام
Bita
که شب رسیده و
ویران ترند بیماران