بهم قول بده که یادت بمونه همیشه
خنده های از ته دلمونو،
یادت نره که کنارتم همیشه حتی اگه خیلی دور باشم،
یادت نره چقدر باهم تو خیابونا زدیم زیر آواز و مثل دیوونه ها آهنگ خوندیم
یادت نره همه ی دعواهامونو، تموم قهر و آشتیامونو، تموم تنهاییای دو نفرمونو،
یادت نره تموم آهنگایی که باهم گوش کردیمو،تموم فیلم هایی که دیدیم و تا آخرش هزار بار باهم حرف زدیم،
یادت نره تموم گریه هامونو،
تموم غصه هامونو
تموم ذوقامونو
تموم دلتنگیامونو که هیچکس جز خودمون نمیدونه...
تموم لحظه هایی که نگات کردم و حواست نبود،
یادت نره تموم لحظه هایی که عاشق هم بودیم رو
یادت نره که ما
همو داریم همیشه،
تا ابد...
یادت نره یکی اینجا هست
که خیلی دوست داره،
حتی وقتی که خودتم خودتو دوست نداری...
یادت نره، خُب؟
#یادداشت
شک خیلی بَده.
تویِ رابطه وقتی بیش از حد شکاک بشی، این بیشتر از اینکه شریک رابطهت رو آزار بده، خودت رو آزار میده.
وقتی به کارها و رفتار یکی شک میکنی، همیشه با دید منفی بهش نگاه میکنی.
همیشه فکر میکنی اون آدم داره بهت دروغ میگه.
داره بهت خیانت میکنه.
اون آدم داره به هر نحوی که شده تورو میپیچونه.
اون آدم با آدمای زیادی جز تو رفت و آمد داره.
با آدمای زیادی حرف میزنه و تو تنها آدمِ زندگیش نیستی.
وقتی میره بیرون، بهش زنگ میزنی میگی با کی رفتی بیرون؟ کی پیشته؟ اون صدای کی بود؟ گفتی با دوستت میری بیرون، گوشیو بده بهش ببینم پیشته؟ آدرس بده میخوام بیام پیشت! وقتی حتی میره یه جایی که تو دعوت نیستی، یا به هر شکلی که شده مانع رفتنش میشی، یا یه راهی پیدا میکنی که خودتم باهاش میری؛ صرفاً بخاطر اون شکی که بهش داری.
شک اصلا ربطی به اعتماد نداره، همه میتونن به یکی خیلی اعتماد داشته باشن، و توی یه لحظه و یه جا بهش خیلی شک کنن.
شاید اصلا توی واقعیت ماجرا اینطور نباشه.
شاید اصلا اون آدم هیچ کار خطایی نکنه.
و این در واقع تو هستی که چون بهش شک کردی، نسبت بهش بدبین شدی.
"وقتی به کسی شک میکنی، دقیقا مثل این میمونه که انگار یه سوزن رو توی تختت گم کرده باشی." یا پیداش نمیکنی، یا تا وقتی که پیداش کنی از ترسِ اون سوزن، حتی نمیتونی به اون تخت نزدیک بشی.
شکِ تویِ رابطه هم دقیقاً مصداق همینه. آرامش رو از آدم میگیره.
در واقع توی رابطه، هیچی بدتر و سمیتر از شک کردن نیست.
#یادداشت
أحيانًا يجعل الناس أنفسهم الطرف الآخر حساسًا
في نوع السلوك