خورشید رفته است ولی ساحل افق می سوزد از شراره ی نارنجیش هنوز
وز شعله های سرخ شفق ، نقش یک نبرد تابیده روی آینه ی آسمان هنوز
گرد غروب ریخته در پهن دشت رزم پایان گرفته جنبش خونین کار زار
آنجا که برق نیزه وفریاد حمله بود پیچیده بانگ شیهه ی اسبان بی سوار
پایان گرفته رزم وبه هر گوشه وکنار غلطیده روی بستر خون پیکری شهید
خاموش مانده صحنه وگویی زکشتگان خیزد هنوز نغمه ی پیروزی وامید
این دشت غم گرفته که بنشسته سوگوار امروز بوده پهنه ی آن جاودانه رزم
اینک دوسوی صحنه ، دو هنگامه دیدنیست یکسولهیب آتش ویکسو غریو بزم
این دشت خون گرفته که آرام خفته است امروز بوده شاهد رزم دلاوران
این دشت دیده است یکی صحنه ی شگفت این دشت دیده است یکی رزم بی امان
این دشت دیده است که مردان راه حق چون کوه دربرابر دشمن ستاده اند
این دشت دیده است که پروردگان دین جان برسر شرافت ومردی نهاده اند
این دشت دیده است که هفتاد تن غیور بگذشته اند از سر وسامان زندگی
بگذشته اند از
1394/08/20 - 14:34
شبکه اجتماعی ساینا
ذکر روز دوشنبه 100 بار : يا قاضي الحاجات
مشخصاتویرایش
محمدحسن اسايش-1331
moh3131.tebyan.net
16 پست
دنبالکنندگان(19 کاربر)
برچسب های شخصیویرایش
Moh3131-mha331-
بازدیدکننده(4464 کاربر)
IMG_20180412_232409___.jpgعاشورا.jpgas-51.jpgas-59.jpg
محمدحسن اسايش-1331
محمدحسن اسايش-1331
سلام نواهای زیر که توسط زنان روستای کوچ در مجالس عزا ی زنانه خوانده می شود و تعدادی از این نواها گاهی در پشت کار قالیبافی ویا در هنگام دروی گندم ویا در شبهای زمستان در مراسم آتشانی به عنوان فراقی در دوری از مسافر به غربت رفته ویا سربازی که درشهری دور سربازاست ئغریب است و یا در دوری از یار ئدوست وخواهر وبرادر و-که از هم جدا شده اند- به عنوان فراق خوانده می شود وبیانگر درد وفراق وجدایی است واما برگردیم به مجلس نواخوانی زنانه :
بصد خواری بزرگ کردم درختی که درسایه ش نشینم گاه ووقتی سمال آمد درخت ازریشه برکند بسوزد این چنین طالع و بدختی.
2-ای چرخ فلک چرا چنینم کردی ؟ برسنگ زدی ونگین نگینم کردی
دراول عمر خود ندیدم خوبی در آخر عمر گوشه نشینم کردی.
3-غربت خراب ومو خراب غربت مو(من) گوشه نشین آفتاب غربت
شاالله که نیایه آب از غربت تا مو نکشم جور وجفا ازغربت .
4- در غریبی ناله کردم ، هیچ کس یادم نکرد در قفس جان دادم وصیاد ، آزادم نکرد
همتی می خواستم ازگردش چرخ فلک چرخ بی همت خرابم کرد وآزادم نکرد.
5-آنجا که غریب ناله ی زار کند
1397/10/13 - 01:36 · ۲ موافق
دیدگاه
محمدحسن اسايش-1331
محمدحسن اسايش-1331
سلام نواهای زیر که توسط زنان روستای کوچ در مجالس عزا ی زنانه خوانده می شود و تعدادی از این نواها گاهی در پشت کار قالیبافی ویا در هنگام دروی گندم ویا در شبهای زمستان در مراسم آتشانی به عنوان فراقی در دوری از مسافر به غربت رفته ویا سربازی که درشهری دور سربازاست ئغریب است و یا در دوری از یار ئدوست وخواهر وبرادر و-که از هم جدا شده اند- به عنوان فراق خوانده می شود وبیانگر درد وفراق وجدایی است واما برگردیم به مجلس نواخوانی زنانه :
بصد خواری بزرگ کردم درختی که درسایه ش نشینم گاه ووقتی سمال آمد درخت ازریشه برکند بسوزد این چنین طالع و بدختی.
2-ای چرخ فلک چرا چنینم کردی ؟ برسنگ زدی ونگین نگینم کردی
دراول عمر خود ندیدم خوبی در آخر عمر گوشه نشینم کردی.
3-غربت خراب ومو خراب غربت مو(من) گوشه نشین آفتاب غربت
شاالله که نیایه آب از غربت تا مو نکشم جور وجفا ازغربت .
4- در غریبی ناله کردم ، هیچ کس یادم نکرد در قفس جان دادم وصیاد ، آزادم نکرد
همتی می خواستم ازگردش چرخ فلک چرخ بی همت خرابم کرد وآزادم نکرد.
5-آنجا که غریب ناله ی زار کند
1397/10/13 - 01:05 · ۱ موافق
1 دیدگاه
محمدحسن اسايش-1331
محمدحسن اسايش-1331
نواهای زنانه ومردانه در مجالس عزا وماتم در کوچ بیرجند :وقتی یکی از بستگان فوت می کرد ودیگران خبر دارمی شدند که کدام شخص فوت کرده است همه ی اهالی روستا و اشنایان وبستگان از روستاهای همجوار وشهر خودرا موظف می دانستند که در مراسم تشییع حضور یابند وبا صاحب عزا اعلان همدردی کنند وبگویند که ما درغم شما شریک هستیم بویژه ساکنین روستازیرا عقیده داشتند که اگرخدای ناکرده در جلسه تدفین وغسل وکفن نباشندصاحب عزا را از خود رنجانیده اند وبقول محلی ها نسبت به بانیان عزا بی محلی یعنی بی احترامی کرده اند .بنابراین رسم بود که هرکه ازراه دور یا نزریک به مجلس عزاو ماتم می آمد هنگام روبرو شدن با صاخبان عزا اشعاری متناسب به عنوان تسلیت گویی خطاب به صاحب عزا می خواند ویکی از نزریکان صاحب عزاهم به او پاسخی در خور ومناسب می داد .مثلا تسلیت گو با صدای بلند وسوزان شعر زیر را می خواند :ای چرخ چه خانه ها که ویرا ن کردی در ملک بدن تو غارت جان کردی
هردانه ی قیمتی که آمد به جان بردی توبزیر خاک پنهان کردی یا می خواند :
چه شد که ای گل من این چنین تو پژمردی چراغ محفل من از چه زود افسردی
1397/04/29 - 01:21 ·
2 دیدگاه
محمدحسن اسايش-1331
محمدحسن اسايش-1331
رمضان وشوخوانی: ابتدا می کنم زبسم الله بعد از آن لااله الا الله از محمد مدد همی طلبم کرمی تز علی ولی الله یا الله ۲-گوینده لااله الا اللهم بردین محمد ورسول اللهم برذکر دوازده امامم شر خاک قدم علی ولی اللهم یا الله. ۳-یارب به محمد که علی را برسان آن یکهسوار عربیرت برسان آن دم که اجل دامن عمرم گیرد پیش از ملک الموت علی را برسان یا الله.۴-الله تویی ازدلم آگاه تویی گمراه منم برنده راه تویی هرمورچه ای که دم زند از ته چاه ازدم زدن مورچه آگاه تویی یا الله. ۵-یارب برسالت رسول ثقلین یارب بغزا کننده بدر وحنین عصیان مرا دونیمه کن در عرصات نیمی به حسن ببخش ونیمی به حسین یا الله. ابیاتی کم بود از رباعیاتی که به عنوان شوخوانی یا مناجاتسحر ماه رمضان توسط افرادی خوش صدا بر بالتی بام خانهها ویابام وگنبذ مسجد روستا قبل ازوقت سحری خوردن وبه منظور بیدار کردن اهاای روستا برای سحری خوردن خوانده می شدوالبته بیش از ۴۰ رباعی بود ولی هرشب تعدای را می خوانند ومعروف بود به شوخوانی یا شب خوانی ومنظور همانمناجات سحر بود
1397/03/13 - 12:40 · ۱ موافق
دیدگاه
محمدحسن اسايش-1331
محمدحسن اسايش-1331
Http://moh331.blogfa.com
1397/02/19 - 15:08 ·
دیدگاه
محمدحسن اسايش-1331
محمدحسن اسايش-1331
mh.asayesh
مژده مژده شد روشن، ُ چشم اهل دين به به گشته جشن ميلاد مير مومنين به به
بيت حق چراغان شد ، عرش نور باران شد از پرتورخسار فرمانده ي دين به به
اي شيعه نما شادي ، آمد از خدا هادي رهنماي دنيا و روز واپسين به به
چشم مصطفي روشن ، عالم همه شد گلشن زآفريدگار اورا آمد آفرين به به
فوج ملک از بالا، ذکر يا علي گويا دسته گل بر افشانندبر روي زمين به به
بر قدوم آن سرور، ريز شد گل احمر لا حول ولا بر آن فرخنده جبين به به
رمز هل اتي آمد ، حجت خدا آمد بر خاتم پيغمبر آمده نگين به به
گل نما نثار امشب ، بر قدوم يار امشب خانه زاد حق آمد بر ياري دين به به
نقل ها بر افشانيد ، مدح ومنقبت خوانيد دست حق عيان آمد ، خوش ز آستين به به
قلب (کربلايي) شاد ، زاين جشن وازاين ميلاد از لحد کند فرياد ، تاروز پسين به به --
--نقل ازصص 61-62 شکوفه هاي غم -جلد اول-نادعلي کربلايي -انتشارات خزر -تهران ----
---(سرود در ولاد
1397/02/2 - 19:57 · ۱ موافق
دیدگاه
محمدحسن اسايش-1331
محمدحسن اسايش-1331
@afshin-rastegar
1397/02/2 - 19:56 در مرکز اطلاع رسانی ساینا · ۲ موافق
دیدگاه
محمدحسن اسايش-1331
محمدحسن اسايش-1331
در ولادت امیر المومنین ،مولدکعبه:mh.asayesh
مژده مژده شد روشن، ُ چشم اهل دين به به گشته جشن ميلاد مير مومنين به به
بيت حق چراغان شد ، عرش نور باران شد از پرتورخسار فرمانده ي دين به به
اي شيعه نما شادي ، آمد از خدا هادي رهنماي دنيا و روز واپسين به به
چشم مصطفي روشن ، عالم همه شد گلشن زآفريدگار اورا آمد آفرين به به
فوج ملک از بالا، ذکر يا علي گويا دسته گل بر افشانندبر روي زمين به به
بر قدوم آن سرور، ريز شد گل احمر لا حول ولا بر آن فرخنده جبين به به
رمز هل اتي آمد ، حجت خدا آمد بر خاتم پيغمبر آمده نگين به به
گل نما نثار امشب ، بر قدوم يار امشب خانه زاد حق آمد بر ياري دين به به
نقل ها بر افشانيد ، مدح ومنقبت خوانيد دست حق عيان آمد ، خوش ز آستين به به
قلب (کربلايي) شاد ، زاين جشن وازاين ميلاد از لحد کند فرياد ، تاروز پسين به به --
--نقل ازصص 61-62 شکوفه هاي غم -جلد اول-نادعلي کربلايي -انتشارات
1397/02/2 - 19:54 · ۱ موافق
دیدگاه
محمدحسن اسايش-1331
IMG_20180412_232409___.jpgمحمدحسن اسايش-1331
mh.asayesh
مژده مژده شد روشن، ُ چشم اهل دين به به گشته جشن ميلاد مير مومنين به به
بيت حق چراغان شد ، عرش نور باران شد از پرتورخسار فرمانده ي دين به به
اي شيعه نما شادي ، آمد از خدا هادي رهنماي دنيا و روز واپسين به به
چشم مصطفي روشن ، عالم همه شد گلشن زآفريدگار اورا آمد آفرين به به
فوج ملک از بالا، ذکر يا علي گويا دسته گل بر افشانندبر روي زمين به به
بر قدوم آن سرور، ريز شد گل احمر لا حول ولا بر آن فرخنده جبين به به
رمز هل اتي آمد ، حجت خدا آمد بر خاتم پيغمبر آمده نگين به به
گل نما نثار امشب ، بر قدوم يار امشب خانه زاد حق آمد بر ياري دين به به
نقل ها بر افشانيد ، مدح ومنقبت خوانيد دست حق عيان آمد ، خوش ز آستين به به
قلب (کربلايي) شاد ، زاين جشن وازاين ميلاد از لحد کند فرياد ، تاروز پسين به به --
--نقل ازصص 61-62 شکوفه هاي غم -جلد اول-نادعلي کربلايي -انتشارات خزر -تهران ----
---(سرود در ولاد
1397/02/2 - 19:53 · ۱ موافق
دیدگاه
محمدحسن اسايش-1331
محمدحسن اسايش-1331
آثار مرا در وبلاگ زیر جستجوی کنید:
moh3131.tebyan.net
1397/02/2 - 19:40 · ۱ موافق
1 دیدگاه
محمدحسن اسايش-1331
عاشورا.jpgمحمدحسن اسايش-1331
@azam78
خورشید رفته است ولی ساحل افق می سوزد از شراره ی نارنجیش هنوز
وز شعله های سرخ شفق ، نقش یک نبرد تابیده روی آینه ی آسمان هنوز
گرد غروب ریخته در پهن دشت رزم پایان گرفته جنبش خونین کار زار
آنجا که برق نیزه وفریاد حمله بود پیچیده بانگ شیهه ی اسبان بی سوار
پایان گرفته رزم وبه هر گوشه وکنار غلطیده روی بستر خون پیکری شهید
خاموش مانده صحنه وگویی زکشتگان خیزد هنوز نغمه ی پیروزی وامید
این دشت غم گرفته که بنشسته سوگوار امروز بوده پهنه ی آن جاودانه رزم
اینک دوسوی صحنه ، دو هنگامه دیدنیست یکسولهیب آتش ویکسو غریو بزم
این دشت خون گرفته که آرام خفته است امروز بوده شاهد رزم دلاوران
این دشت دیده است یکی صحنه ی شگفت این دشت دیده است یکی رزم بی امان
این دشت دیده است که مردان راه حق چون کوه دربرابر دشمن ستاده اند
این دشت دیده است که پروردگان دین جان برسر شرافت ومردی نهاده اند
این دشت دیده است که هفتاد تن غیور بگذشته اند از سر وسامان زندگی
بگذشته
1394/08/20 - 14:40 · ۳ موافق
دیدگاه
محمدحسن اسايش-1331
as-51.jpgمحمدحسن اسايش-1331
@che
خورشید رفته است ولی ساحل افق می سوزد از شراره ی نارنجیش هنوز
وز شعله های سرخ شفق ، نقش یک نبرد تابیده روی آینه ی آسمان هنوز
گرد غروب ریخته در پهن دشت رزم پایان گرفته جنبش خونین کار زار
آنجا که برق نیزه وفریاد حمله بود پیچیده بانگ شیهه ی اسبان بی سوار
پایان گرفته رزم وبه هر گوشه وکنار غلطیده روی بستر خون پیکری شهید
خاموش مانده صحنه وگویی زکشتگان خیزد هنوز نغمه ی پیروزی وامید
این دشت غم گرفته که بنشسته سوگوار امروز بوده پهنه ی آن جاودانه رزم
اینک دوسوی صحنه ، دو هنگامه دیدنیست یکسولهیب آتش ویکسو غریو بزم
این دشت خون گرفته که آرام خفته است امروز بوده شاهد رزم دلاوران
این دشت دیده است یکی صحنه ی شگفت این دشت دیده است یکی رزم بی امان
این دشت دیده است که مردان راه حق چون کوه دربرابر دشمن ستاده اند
این دشت دیده است که پروردگان دین جان برسر شرافت ومردی نهاده اند
این دشت دیده است که هفتاد تن غیور بگذشته اند از سر وسامان زندگی
بگذشته ان
1394/08/20 - 14:38 · ۱ موافق
دیدگاه
محمدحسن اسايش-1331
as-59.jpgمحمدحسن اسايش-1331
خورشید رفته است ولی ساحل افق می سوزد از شراره ی نارنجیش هنوز
وز شعله های سرخ شفق ، نقش یک نبرد تابیده روی آینه ی آسمان هنوز
گرد غروب ریخته در پهن دشت رزم پایان گرفته جنبش خونین کار زار
آنجا که برق نیزه وفریاد حمله بود پیچیده بانگ شیهه ی اسبان بی سوار
پایان گرفته رزم وبه هر گوشه وکنار غلطیده روی بستر خون پیکری شهید
خاموش مانده صحنه وگویی زکشتگان خیزد هنوز نغمه ی پیروزی وامید
این دشت غم گرفته که بنشسته سوگوار امروز بوده پهنه ی آن جاودانه رزم
اینک دوسوی صحنه ، دو هنگامه دیدنیست یکسولهیب آتش ویکسو غریو بزم
این دشت خون گرفته که آرام خفته است امروز بوده شاهد رزم دلاوران
این دشت دیده است یکی صحنه ی شگفت این دشت دیده است یکی رزم بی امان
این دشت دیده است که مردان راه حق چون کوه دربرابر دشمن ستاده اند
این دشت دیده است که پروردگان دین جان برسر شرافت ومردی نهاده اند
این دشت دیده است که هفتاد تن غیور بگذشته اند از سر وسامان زندگی
بگذشته اند از
1394/08/20 - 14:37 · ۱ موافق
دیدگاه
محمدحسن اسايش-1331
as-49.jpgمحمدحسن اسايش-1331
خورشید رفته است ولی ساحل افق می سوزد از شراره ی نارنجیش هنوز
وز شعله های سرخ شفق ، نقش یک نبرد تابیده روی آینه ی آسمان هنوز
گرد غروب ریخته در پهن دشت رزم پایان گرفته جنبش خونین کار زار
آنجا که برق نیزه وفریاد حمله بود پیچیده بانگ شیهه ی اسبان بی سوار
پایان گرفته رزم وبه هر گوشه وکنار غلطیده روی بستر خون پیکری شهید
خاموش مانده صحنه وگویی زکشتگان خیزد هنوز نغمه ی پیروزی وامید
این دشت غم گرفته که بنشسته سوگوار امروز بوده پهنه ی آن جاودانه رزم
اینک دوسوی صحنه ، دو هنگامه دیدنیست یکسولهیب آتش ویکسو غریو بزم
این دشت خون گرفته که آرام خفته است امروز بوده شاهد رزم دلاوران
این دشت دیده است یکی صحنه ی شگفت این دشت دیده است یکی رزم بی امان
این دشت دیده است که مردان راه حق چون کوه دربرابر دشمن ستاده اند
این دشت دیده است که پروردگان دین جان برسر شرافت ومردی نهاده اند
این دشت دیده است که هفتاد تن غیور بگذشته اند از سر وسامان زندگی
بگذشته اند از
1394/08/20 - 14:35 ·
دیدگاه
محمدحسن اسايش-1331
حسين جان -(ع)-عاشورا.jpgمحمدحسن اسايش-1331
خورشید رفته است ولی ساحل افق می سوزد از شراره ی نارنجیش هنوز
وز شعله های سرخ شفق ، نقش یک نبرد تابیده روی آینه ی آسمان هنوز
گرد غروب ریخته در پهن دشت رزم پایان گرفته جنبش خونین کار زار
آنجا که برق نیزه وفریاد حمله بود پیچیده بانگ شیهه ی اسبان بی سوار
پایان گرفته رزم وبه هر گوشه وکنار غلطیده روی بستر خون پیکری شهید
خاموش مانده صحنه وگویی زکشتگان خیزد هنوز نغمه ی پیروزی وامید
این دشت غم گرفته که بنشسته سوگوار امروز بوده پهنه ی آن جاودانه رزم
اینک دوسوی صحنه ، دو هنگامه دیدنیست یکسولهیب آتش ویکسو غریو بزم
این دشت خون گرفته که آرام خفته است امروز بوده شاهد رزم دلاوران
این دشت دیده است یکی صحنه ی شگفت این دشت دیده است یکی رزم بی امان
این دشت دیده است که مردان راه حق چون کوه دربرابر دشمن ستاده اند
این دشت دیده است که پروردگان دین جان برسر شرافت ومردی نهاده اند
این دشت دیده است که هفتاد تن غیور بگذشته اند از سر وسامان زندگی
بگذشته اند از
1394/08/20 - 14:34 ·
دیدگاه
یا انصراف - شکلک ها
صفحات:12
درباره ما
شبکه اجتماعی ساینا یکی از محصولات گروه طراحی و توسعه وب ابتکارنو می باشد . برای سفارش طراحی سایت ،بنر و قالب می توانید با مدیر سایت تماس بگیرید . یا از طریق سایت ابتکارنو درخواست سفارش دهید . کاربران ساینا از تخفیف ویژه ای برخوردار خواهند بود .
پیوندها
مشاهدهی کاربران شبکه
دعوت دوستان با ایمیل
ارسال لینک دعوتنامه
·
گروه های من
همهی گروه ها
ایجاد گروه جدید
شرایط خدمات
شبکه اجتماعی ساینا یک شبکه اجتماعی کاربر محور است و تمامی مطالب آن توسط کاربران نوشته می شود و تیم مدیریت ساینا هیچ مسئولیتی در مورد پست هایه ارسال شده ندارد برای مشاهده شرایط خدمات کلیک کنید
» صفحه اصلی · نمایش زنده · تماس با ما · درباره ما · API · شرایط خدمات · تبلیغات
شبکه اجتماعی ساینا · قدرت گرفته توسط شِیرترانیکس طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو