• در سینه هیچ نیست به جز آرزوی تو
آنگه در آسمان نگاهت گشوده گشت
• بال بلور قوس قزحهای رنگ رنگ
•
• در سینه قلب روشن محراب میتپید
• من شعلهور در آتش آن لحظه درنگ
•
• گفتم خموش آری و همچون نسیم صبح
• لرزان و بی قرار وزیدم بسوی تو
•
• اما تو هیچ بودی و دیدم هنوز
• در سینه هیچ نیست به جز آرزوی تو