بلای عشق
گر بر آرد عشقت از جانم قیامت
من نخواهم کرد بر عاشق ملامت
دیگران را جامه می سوزد مرا جان
بر من مسکین چه می آید غرامت
در بلای عشق می خواهم همیشه
من نمی خواهم در این طوفان سلامت
من ندانم در کدامین وجه باشم
چون ز بالای جهت برخاست قامت
عالمی در علت رشک از من و تو
بر قد و بالای ما بود این علامت