چاشنی عشق
چشمش اگرچه مثل غزلهای ناب بود
چون شعر اعتراض لبش پر عتاب بود
معجون "جنگ" و "صلح" و "سکوت" و "غرور" و "غم"
بانوی نسل سومی انقلاب بود!
مغرور بود، کار به امثال من نداشت
محجوب بود - گرچه کمی بد حجاب بود!-
با چشم می شنید، صدایم سکوت بود
با چشم حرف می زد، حاضر جواب بود
کابوس من ندیدن او بود و دیدنش
آنقدر خوب بود که انگار خواب بود