مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست
یا شب و روز به جز فکر توام کاری هست …
به کمند سر زلفت نه من افتادم و بس
که به هر حلقه موییت گرفتاری هست …
گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست
در و دیوار گواهی بدهد کاری هست …
هر که عیبم کند از عشق و ملامت گوید
تا ندیدست تو را بر منش انکاری هست …
صبر بر جور رقیبت چه کنم گر نکنم
همه دانند که در صحبت گل خاری هست …
نه من خام طمع عشق تو میورزم و بس
که چو من سوخته در خیل تو بسیاری هست …
#سعدی