تقدیرم است یا چه نمی دانم…
تا بوده همین بوده،
هر بار…درست همین وقت سال اتفاق افتاده؛
نرسیده به بهار چیزی در من تمام می شود…!
حسی در من از بین می رود…!
این اتفاق آنقدر تکراری ست،
آنقدر زندگی اش کرده ام،
که دیگر از افتادنش نه ناراحت می شوم،
نه حتی غمگین،
زندگی یادم داد آدم ها رهگذرند،
اوی تو اگر رفت،
اوی دیگر در راه است..!
و “عشق همیشه در مراجعه ست”…!