جهت عضویت در
شبکه اجتماعی ساینا
و دنبال کردنِ
wolf
تمایل دارید ؟!
شبکه اجتماعی ساینا یک شبکه اجتماعی ِ قدرتمند ِ مبتنی بر وب است که کاربران آن میتوانند یک ارسال با طول بیشتر از 200 کاراکتر بهمراه تصویر، ویدئو، لینک و فایل داشته و با دنبال کردن کاربران، افکار و نظرات خود را با سایرین به اشتراک بگذارند. گروهها، کارمندان، همکاران و انجمنها با ایجاد یک شبکه اختصاصی قادر به ارتباط با یکدیگر بوده و به کمک تکنولوژی آراِساِس میتوانند تازه ترینها را پیگیری نمایند. شبکه اجتماعی ساینا توسط هر وسیلهی متصل به اینترنت از جمله تلفن همراه دنبالپذیر است!
گفته بودی از دخترانی که در خیابان بلند بلند میخندند بدت میآید
گفته بودی خوشت نمیآید صورتیِ جیغِ دوست داشتنیام را به تن کنم
گفته بودی هیچوقت نباید موهایم را رنگ بزنم و یا سرخِ دلخواهم را به ناخنهایم بکشم
گفته بودی وقتی موهایم زیرِ شال چپاندهاست مرا بیشتر میخواهی
و حتی یادم میآید یک بار وقتی در خیابان با برادرت دیدمت و آمدم برای یک سلامِ معمولی یک هفته قهر بودی چون نباید مرا کسی جز خودت ببیند ...
خلاصه خودخواهیهایت را تعصب معنی کردی و تعصب را عشق ...
اما امروز
آن دخترِ مو قرمزِ کنارت که مانتویِ صورتی به تن داشت چرا وقتی بلند بلند خندید تو هم خندیدی ؟
چرا اخم نکردی وقتی تمامِ پارک برگشتن سمتتان و نگاههایِ کریهشان را دوختند به ناموسِ جدیدت ؟
چرا از عشوهِ کلامش با پسرکِ کافهچی رگِ غیرتت باد نکرد ؟
راستی یادم رفت بگویم هیچوقت مرا کافه نبردی چون از این سوسولبازی ها خوشت نمیآمد ...
راستی وقتی دستش را حلقه کرد دورِ بازویت چرا لبخند زدی ؟ دیگر زشت نیست ؟ عیب نیست ؟
ببینم جانِ دلم ذائقهات عوض شده ؟
خب دردت به جانم میگفتی به خودم میگفتی من که برای تو خودم را محکوم به حصرِ خانگی کردم برای تو هم این حصر را میشکستم ...
تو نبودی که میگفتی میخواهی برایم مرد باشی ؟ چقدر کنارِ دخترکِ امروز شبیهِ پسربچههایِ تازه به دوران رسیده شده بودی ...
قبول کن مردِ من
رنگارنگیهایِ امروزی چشمِ تو راهم گرفت ... وگرنه تو که دوستم داشتی
تو که مقصر نیستی ...
اینارو من گفتم؟!
یا من کردم؟!
ها...؟
هیچی الان فهمیدم