ه دوش کشیدن حرفهای نگفته؛ یعنی مرگ تدریجی
و شاید دیوانگی!
به سان دیوانه ای که نه می خندد به خوشی ها!
و نه گریه می کند برای درد!
و فقط نگاهی خشک به آسمان می کند...
انگار سوالی بی معنی را جوابی بی معنا تر می دهد...
و من،،
نمی دانم که در آن لحظه چه در دل خدا می گذرد...