جفاکردم به چشمانت ، ببخشا یار شیرینم،
اگرچه می روم بادرد و میدانی که غمگینم،
دلت را بد شکستم من سزایم آتش دوریست
حلالم کن دم رفتن که شاید روی خوش بینم
از اینجا می روم اما دلم پیش تو جا مانده،
دل از تو بر نخواهم داشت،ای دلدار دیرینم،
نپرس از من کجا رفتم، ندانی بهترست اخر
خجالت میکشم از تو و از حرفهای سنگینم،
به آتش میکشم دل را،اگرجزتو کسی خواهد
چه سوزی دارد این قصه، تورا دیگرنمی بینم
نباید لحظه رفتن، به چشمانم شوی خیره
ندارم من توانی که غم از چشمان تو چینم
الهی بعد من دیگر، نبینی بی وفایی را...
خدا باشد نگهدارت ، ببخشا یار شیرینم
#پروانه_حسینی
3 امتیاز + /
0 امتیاز - 1398/07/05 - 14:23 در
سه نقطه های دلم ...
چرا از این شعرای غمگین میذاری؟
نذار خب
دوسش دارم...قشنگه...
باشه بذار
باش پس ...