#بماند-که-کار-دلم-را-به-حسرت-کشاندی
بماند که خواب و خیال منو آشفته کردی
بماند که با جان و روح و روانم چه کردی
بماند که چشمان تو جز من عاشق ندارد
بماند که هیچ عاشقی حال منطق ندارد
بماند که می شد کنارم بمانی نماندی
بماند که کار دلم را به حسرت کشاندی
همه دلخوری های ریز و درشتم بماند
غروری که آنرا به پای تو کشتم بماند
بماند که لبخند تو با محبت غریبست
بماند که چشم من از خنده ات بی نصیبست
بماند که گاهی به این زندگی نیست
بماند که لبخند و آرامشم دائمی نیست
بماند که در دوریت فکر راحت ندارم
بماند که به فاصله از تو عادت ندارم
مرا دم به دم به جنون میرسانی بماند
چه راحت همه مستیم میپرانی بماند
عالی
خواهش با دست زیر چونه