ز خون دل وضو سازم،........
من و پیچاک زلف آن بت و بیداری شبها
کجا خسپد کسی کش می خلد در سینه عقربها
همه شب در تب غم می پزم با زلف او حالی
چه سوداهاست این یارب که با خود می پزم شبها
گهی غم می خورم گه خون و می سوزم به صد زاری
چو پرهیزی ندارم، جان نخواهم برد از این تبها
-http://cdn.bongtunes.ir/kurdi/shadfaraj/Shad-Faraj-To-Nazani-128-(kurdi)%20%5b%20BongTunes.Com%20%5d.mp3