عشاق وفا پيشه اگر محرم مائيد * * * از خود به درآئيد و در اين بزم در آئيد
در بزم احد غير يكي راه ندارد * * * با كثرت موهوم در اين بزم ميائيد
تا نقش رخ دوست در آيينه ببينيد * * * زنگار خود از آينه دل بزدائيد
چون صاف شد آيينه زاغيار بدانيد * * * كايينه و هم ناظر و منظور شمائيد
مستور شد اندر صدف آن گوهر كمياب * * * گوهر بنمايد چو صدف را بگشائيد