نظرسنجی میزارم میرم بخونم بعد ک اومدم توقع دارم بالای بیست تا باشع رخدادام
....به منه خسته دلتون بسوزع
نظرسنجی ام نیس حالا
میخام ببینم همه اونایی چ اینجا چ تو واقعیت برا بار اول ک با من اشنا شدن چ تصوری از من داشتن و حالا چ؟:)
دختر خوبی ام یا ارع؟
این اخری خعلی مهمه
دیع خلاصع منتظرم....
ضایع نکنین خواهشا
خوب نیستی خوب تری
دفعه اول ک دیدمت اثن برام مهم نبودی
فقط نقشه هم کلاسی داشتی
@sahel
@hejab
@1382
هشتم اینقد درگیر علومش بودم ک ب دوستایه خودمم اهمیت نمیدادم چ برسه ب...
@dearyourselfd
و بقیه:)
نهم ازت بدم اومد به خاطرایع آدمایع اطرافت
اما بعدش با تغییر نگرش نظرم نسبت به تو مثبت شد
و بعدم اتفاقاتی ک نباید میوفتادن اما افتادن
و میتونم با اطمینانع کامل بگم شاید تنهــا نتیجه خوب اون اتفاقات ...
تــُــــ بــودی ... !!
الانـم دربست در خدمتیم
چاکرتم هستیم
امیدوارم کنارع هم نع بلکه پشته هم باشیم تــا ابد
خــاطراتع قشنگ قشنگ بسـازیم
و اینکــه حــفایی ک زدم مــرور گــذشته تا الــان بود ...
!!...چــون حروف نمیتونن کلمه ها و کلمه ها نمیتونن جملـه هایی بسازن
ک عمق خوب بودن و سادگی تــرو در نیت کارهات نشون بده ...!!!
والا منم تقریبا مث تو فقط اکیپتون ی نمه مرموز بود
این اخریام لجم میگرف از ی بنده خدایی ک با رفیقمان صمیمی شدع بود:/
منم داشتم باهاش و باهاتون صمیمی میشدم ک...:/
چیزیشد ک اصن فکرشم نمیکردیم..به شخصع فکرشم نمیکردم سرنوشت اینجوری ماهارو بهم گره بزنع و حالا....
بیشترین چیزی ک چشمو همیشع میگرف از تو این بود ک نیشت همیشع وا بود و پشت رفیقات بودی..
مرسی ک زندگیم
نوکریم عاقآ
منم امیدوارم...عکسای قشنگ قشنگ
عی ک ک چ حالا حتمن باید بگی تو هم همین حس رو داشتی؟؟؟؟؟؟
اثولن وختی از چیزی خیلی مطمعنی یه اتفاقی میوفته ک ب خودتم شک میکنی
اوهوک چه چیزا چشتو گرفته خبر نداشتم
نوکری از مآس خانومی
به بهعکس با تو
عی بابااااااااااااااا ما چیمون مرموز بود یرع؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بنظرم اون دوتایی ک همیشه زیره میز با هم گپ میزدن مرموز تر بودن
تازه از دوتا بنده خدا هم ممنه فاطمه یه سرع کاغذ میگرف
واقعیت بود عیزم ....قبول کن..
دقیقا
دیع بقیشو روم نمیشع بگم نامحرم تگ کردم
ووویییی فدات شن اقاییم
اگه خدا بخواد روز جشن...
دیع
زیر میز؟؟؟ رو میز بودیم ک
اونو ک نگو من کلا جلو ممن و خانوادع فاطمه خعلی درخشانم
زیرع میز یه کساییه دیگه بودن...ردیفه وسط کنارع خودت
سحر و ساناز؟ من چرا یادم نیس؟
مثلن قرار بود بری درس بخونی بعد بیای کامنتارو ببینی
بعدشم کامنتا از 20 تا رد شدهدفم فقط همین بود بریم بدرسیم
دیع.....اهااااا دماغت
خ
میشناسی ک منو
الاغ بریم
یادته یه دفعه اشتیم سرع کلاسع مهدی زاده بحث میکردیم و اینا...اونا تو فازع خودشون اون زیر داشتن گپ میزدن...بعد یهوو خانوم مهدی زادع بهشون خیرع شد اونا نمی فهمیدن...کلع کلاس ساکت شد...یهوو از خنده منفجر شدیم
وای زینب حاضرم همه چیمو بدم برگردیم ب پارسال
خاتیاری
والا عنتر عملی کجو کولع
بهتره بگم چی داری ک بدی؟؟؟
فضولی چندگه
بیشعوووووووووووووووور ینی چی برگردیم پارسااال؟؟؟ ینی من نباشم دیه ارع؟؟ من برم گم شم بای بای
عیزم همه چیرو ک رو نکردم من...
نه دیع پارسال نقشه ها ریخته بودیم...ادمای قبل بدون ماجرایی همه با هم
تو
سوار مورچه ام...یا لاک پشت
معلومه ک بسه...جرنده حالا خودتو
هن؟؟؟
مِن تویی دیه باز یادت رف؟؟؟
ن منظورتو نفهمیدم
حرفام درکه بالا میخاد
ببند بالا ک...ی
من برم بخونم
بابا
مثه همون دعوت شد دعوا خدایاشکرت
خخخ
والا دو ساعت میگوفتم ب چه جراتی اون بنده خدا همچین چیزی خورده/؟
بنده خدا گوه میخورع همچین کاری بکنه
خوبه حداقل تو اینی فهمیدی ک نباید بخوره..به خدشم میفهمونم عنتر
ها؟:/
میگم بهشون میفهمونم یه چیزایی رو
چجوری؟
به وقتش با یع روشه خوب
هوک
شرمنده بنده تو ذهنم هم نمیگنجه با دختری در دنیایی واقعی اشنا بشم...........چه برسه نظر بدهم...
الهه و زینب
اولش یادم نیست الههالانم باید فکر کنم
منم نگفتم واقعی جناب ایکس...اینجا هم هس...
فقد نظرتونو خواسم...دوس ندارین ندین
خسه نباشی جیگر
خو نظر واقعیم را بخواهید ..دختر مهربونی هستید ..ولی در صحبت کردن..سریع اعصبانی..متاسفانه
سلامت باشی
شایب باورش برات سخت باشع ولی شخصیتت همونه ک فک می کردم و بار اولم باهاش آشنا شدم
و دیه اینکه از خوبم ور اون حد تری
نظر لطفتونه
جدی؟ شاید با مذکرا اینجوری ام:)
فدات بشم گوگولیم
خو جنس مخالف داریم ..همه را با دوچشم نگاه کنید ..نه یک چشم
خب منم همینو گفتم دیه
حالا بماند
بگوبگوبگوبگو
فاطی یه چی الکی بش بوگو بچم دلش نشکنهمثه من
اونیا
درد
نچ من الکی چیزیو نمیگم ک:چمشک
چمشک؟
تو فیلن چمشکتو بزن
زینب من خیلی بچه ی صادق و روراستیمنمیتونم