می شود بغلم کنی ؟ محکم ، از آنهایی که سرم چفت شود روی قلبت و حتی هوا هم بینمان نباشد ... می شود بغلم کنی ؟ دلم تنگ است ، برای بوی تنت ، برای دستانت که دورم گره شود و برای حس امنیتی که آغوشت دارد ... می شود بغلم کنی ؟ هیچ نگویی ، فقط بگذاری گریه کنم ... و آرام در گوشم بگویی : مگر من نباشم که اینجور گریه کنی می شود بغلم کنی ؟ تمام شهر می دانند ، از تو هم پنهان نیست همین روزهاست که دلتنگی کاری دستم دهد و در حسرت لمس دوباره ی آغوشت برای همیشه بمانم ... می شود بغلم کنی ؟
۲ موافق
1398/01/11 - 22:48