آخر یک روز دست دلم را میگیرم میبرم یک گوشه خلوت
و میگویم نمیخواهدت میفهمی؟؟؟
تا کجا میخواهی طپش بگیری با شنیدن صدایش..
تا کجا بی تفاوتی ببینی
و بی حس شوی بس نیست این همه تحقیر؟
بس نیست این همه نادیده گرفته شدن؟
من به جهنم فکر خودت را کرده ای؟؟
بالاخره یکبار گوش دلم را میپیچانم
سرش داد میزنم
که قوی باشد
که وقتی سردی میبیند
بی تفاوتی میبیند
محکم باشد و بایستد...^_^
۲ موافق
1397/11/13 - 20:46 در
حـس نـویـس . . .
:)