شب که می رسد از {کناره ها}
گریه می کنم با {ستاره ها}
وای اگر {شبی} ز آستین جان
برنیاورم دست چاره ها
همچو {خامشان} بسته ام زبان
حرف من بخوان از اشاره ها
ما ز {اسب و اصل} افتاده ایم
ما پیاده ایم ای {سواره ها}
میدونی...............
{چشمانت} را نبند .برای من همین {کافی} ست.همین که تنها.در حیرت.{نگاه توام}
[
http://clickbax.ir/url?i=http://cld7.cdn.p30download.com/p30dl-audio/Ba.Setareha.Mp3.112kbps_p30download.com.mp3?1548104234]
۳ موافق
1397/11/05 - 19:29