جهت عضویت در شبکه اجتماعی ساینا و دنبال کردنِ wolf تمایل دارید ؟!
شبکه اجتماعی ساینا یک شبکه اجتماعی ِ قدرتمند ِ مبتنی بر وب است که کاربران آن میتوانند یک ارسال با طول بیشتر از 200 کاراکتر بهمراه تصویر، ویدئو، لینک و فایل داشته و با دنبال کردن کاربران، افکار و نظرات خود را با سایرین به اشتراک بگذارند. گروهها، کارمندان، همکاران و انجمنها با ایجاد یک شبکه اختصاصی قادر به ارتباط با یکدیگر بوده و به کمک تکنولوژی آراِساِس میتوانند تازه ترینها را پیگیری نمایند. شبکه اجتماعی ساینا توسط هر وسیلهی متصل به اینترنت از جمله تلفن همراه دنبالپذیر است!
تو آری نامه از یاران به یاران
تو سازی مرهم امیدواران
حدیث درد دلها با تو گویند
کلید شادمانی از تو جویند
من مسکین سر گردان بییار
به عادت شیون آغازم دگر بار
ز روی بیدلی و بیقراری
همی مویم همی گویم به زاری
شب تون خدای..
خو بیاین دی حتمن باس خطاب بزنم؟؟؟
@hejab
@dearyourselfd
ای نام تو بهترین سر آغاز بی نام تو نامه کی کنم باز
و بفرما شروع کن..
برایه شروع بد نیس
بعدشم من ک نگوفتم از حفظ بوگو خو دریار دی از نت
مشاعره ه ممشاعره های قدیم :/
دیه در همین سطح بلدم من که
خب بریم شروع کنیم
منم راستش مشاعره اینا بلت نیستم ولی اینجوریم تقلبی نه...
خب ادامشو بگید دا
خنجر از بیگانه خوردن سخت و درمان سخت تر
نیشخند دوستان اما دوچندان سخت تر
راز دلت را مکن فاش به نامحرمان در بر مامحرمان راز گشودن خطاست
خو اول نوع شعر گاهی از می و باده عشق است ..بی ادبی فرض نشه
بله؟
تجلی چون کند دلبر کنم شکران تجلی را
ا.بدید
نوچ بی ادبی نی دااااااچ
عه سلام من اومدم
از خستگی روز همین خواب پر از راز
کافیست مرا ای همه خواسته ها تو
سلام حلمای عزیز خودم
ولی حس سرچم نمیاد
از خودت بوگو؛دی
از کجام بیارم دویست سال پیش ادبیات خوندم خخخ
وارث تمام اضطراب های من سلام لیلی قشنگ خواب های من سلام
ببین ما با سختی داریم از خودمون میگیم مگه نع زن برار؟؟؟
آره خیلی سختی میکشیم
و گرنه کس نیارد تاب انوار جلالی را..زخون دل غذا و زبور یا سازد نهالی را
من می روم ، تو باز می آیی، مسیرِما
باهم موازی است ولیکن مماس نع!!
چرا شعر را با صحبت فامیلی در هم کردید .کدام زن داشی کدام خوهر شوهر
حلما
من نقش پیام بازرگانیو ایفا میکنم شما به تلاشتون ادامه بدید
پیام بازرگانیه جذاب کی بودی تووووو؟؟؟
از زندگی از این همه تکرار خسته ام
از های و هوی کوچه و بازار خسته ام
ممنون حلمایی بیا ماچت کنم گولکم
از اس اچ چخبرررررررررررررررررر؟؟؟؟
من کجا جان برم زدست غمت
ی" title="ی" />
من چمدونم هرجا دوس داری ببر
بشرطی ک مرا در ارزوی خویش نگذاری
ره بجای نبرد انکه دلش خاموش است
گرگ جدی شد خخخخ
ععععه واقعا؟؟
دو تا چرا فرستادی
دوست داشتنی کی بودم من هه
توهم شبیه خودم در دلت ترک داری
و چون شبیه منی ارزش محک داری
اینو از حفظ گوفتم خوداییی" title="ی" />
حلما تو شیرازی هستی
حلما:
ان شاالله که یه در هزار اتفاق بیوفته
اصفهانیم
چ جالب
اهاای یه نفر نیس ج شعره منو بده؟؟؟
یک محرم راز در جهان نیست
یک دوست بزیر آسمان نیست
خو هیچ فکر کردم همان دختر خانمی هستی در سنگر دیدم ..
تا تو بودی در شبم ، من ماه تابان داشتم
روبروی چشم خود ، چشمی غزل خوان داشتم
من نمیدونم دیگه مهم بستنی قیفیه که آخر سر باید مهمونمون کنی ی" title="ی" />
با کی هستین؟؟
دروغ گفتم اصفهانی نیستم خخخخخ
:///عجب مشاعره ای...ببین کارمون به سنگر
کشید...هی خدا
مرغ خیال کس را کس بال و پر نه بندد
عه حلمایی دروغگو هم هستی؟؟؟ی" title="ی" />
خو ایشون شیرازی بود
خخخخ خب ببخشید مزاحم شدم شببخیر
به مشاعرتون برسید :)
عه ناراحت شدی؟؟؟
دشمنی در مرام حضرت عشق
خنجر از پشت ، بی خبر زدن است
حلما خانم ناراحت نشید
شدن دیه..تموم شد داچ
تا من نشوم بیخود هشیار نمیباشم
"مردی"بع اینکه عشق ده زن بوده باشی ، نیست
مردان قدرتمند ، تنها یک نفر دارند!!
این شعر بود یا حکایت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دلبستن ما جز خم ابروی تو نیست..
با ریتم بخونین خیلی قشنگ میشه هارا
تورا گم میکنم هر روز و پیدا می کنم هرشب
بدین سان خواب ها را با تو زیبا میکنم هرشب
با خویش چه باشم من با یار نمیباشم...در ذکرم و در فکرم بیکار نمیباشم
..
چه قشنگ
خخخخخخخخ
من چع در وهم وجودم ، چه عدم ، دلتنگ ام
از عدم تا بوجود امده ام ، دلتنگ ام
منم دارم شعراتونو میخونم
من هم من و هم اویم هم قلزم و هم جویم
یک بینم و یک باشم بسیار نمیباشم
ممنون فقطی
واااااااای:
خواهچی" title="ی" />
می خندم و آیینه می گرید به حال من
دیوانه ام ، هم صحبتی دیوانه میخاهم
چی شد .؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من در اندیشه آنم که روان بر تو فشانم.... گر تو شیرین زمانی نظری نیز به من کن
چمدونم چیشد؟؟؟:
نمی گویم یه این دیوانه بازی هام عادت کن
فقط مثل گذشته با دل تنگم رفاقت کن
نه مرا طاقت غربت نه تو را خاطر قربت..که به دیوانگی از عشق تو فرهاد زمانم
نه شوفه ای نه برگی نه ثمر نه سایه دارم
همه حیرتم که دهقان به چه کار کشت مارا
از یار وفادارم یکدم نشوم غافل...بیمار چو میباشم بیمار نمیباشم
من از بی قربی خار لب دیوار دانستم
که ناکس کس نمیگردد از این بالا نشینی ها
صدتا کامنت
ای خردمند عاقل ودانا
قصهٔ موش و گربه برخوانا
تا به فراق خو كنم صبر من و قرار كو؟
وعده ي وصل اگر دهد طاقت اتظار كو؟
فقط خدا..
تو گل باش در نظرت من خار رهم ..کجا خار رهی هم نشنی گل ...
نشینی
وز آن اندوه بیاندازه خوردن
وز آن هرلحظه زخمی تازه خوردن
نظربه سوره نور است و دل به آیه فتح
به فال روی تو چون واکنند قرآن را
نظر به سوره قدر .......
اگر روزی نشاط و ناز بینم
شب قدری چنان کی باز بینم
لیس الا ماسعی پندی خوش است
کاین بود عهدی همایون هم ز قرآن شما
از آن آتش که او را در چراغ است
مرا هم بیشتر ز آن در دماغ است
تو نیستی دلِ این چتر ، وا نخاهد شد
غمی ست باران ، وقتی هوا هوای تو نیست!!
ترا گر دل به مهرم درناکست
مرا نیز از غمت بیم هلاکست
تاک ، از بوی تنت ، مست به خود می پیچد
سیب در دامنت احساس رسیدن دارد
در این سرگشتگی چونست حالت
نمیگیرد ز عمر خود ملالت
تا دل به برم هوای دلبر دارد
افسانهٔ عشق دلبر از بر دارد
دل رفت ز بر چو رفت دلبر آری
دل از دلبر چگونه دل بر دارد
دل مجروح زارم زارتر شد
درون خستهام بیمارتر شد..
در جهان تهی از عشق نمی مانم چون
در جهان تهی از عشق نمی باید زیست
دهخدا تجربه عشق ندارد ورنه
معنی"مرگ" و "جدایی" به یقین هر دو یکی ست
تو آری نامه از یاران به یاران
تو سازی مرهم امیدواران
حدیث درد دلها با تو گویند
کلید شادمانی از تو جویند
من مسکین سر گردان بییار
به عادت شیون آغازم دگر بار
ز روی بیدلی و بیقراری
همی مویم همی گویم به زاری
شب تون خدای..
تو همانی ک دلم لک زده لبخندش را
او ک هرگز نتوان یافت همانندش را
منم ان شاعر دل خون که فقط خرج تو کرد
غزل و عاطفه و روح هنرمندش را
یا علییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
علی یار تون
علی ک همیشه یارمونه
خو بس خوش بحالتون
بلی : )
خو بیتی بگو ..شعری بخون ...یا دستی بزن..
عجب حالیه عجب حالیه
عجب حالیه عجب حالیه
عجب..بزرگی گفت..ترشی نخورید چیزی میشه
قرفون اون بزرگ
البته همه میگن
همچنان ادامه میدین
گفتم .گفتی.گفتا ..
ای دل دیوانه دلم...از تیره گی زندگیم ..از تنهای گریه مکن