باشدتی وحشیانه و جنون آمیز آنچنان که قلبم راسخت به درد اورد
ارزوکردم ای کاش هم اکنون همچون (مسیح)بیدرنگ آسمان از روی زمین برم دارد
یا لا اقل همچون قارون زمین دهان بگشاید ومرا درخود فروبلعد
اما...نه
من نه خوبی عیسی را داشتم ونه بدی قارون را.
من یک٬متوسط بی چاره بودم ونا چار٬محکوم که پس از ان نیز (باشم وزندگی کنم).
نه باشم وزنده بمانم.
ودر این وادی حیرت پر هول وبیهودگی سرشار٬گم باشم.
وهمچون دانه ای که شور وشوق های روییدن دردرونش٬ خاموش میمیرد و
آرزوهای سبز دردلش میپزمرد٬دربرزخ شوم این( پیدای زشت)
وآن( ناپیدای زیبا) خرد گردم.
که این سرگذشت دردناک وسرنوشت بی حاصل ماست٬در برزخ دو سنگ این آسیای
بی رحمی که...(زندگی) نام دارد!!
(دکتر علی شریعتی)
۳ موافق
1397/08/03 - 23:49 در
HaMkHoNeH