نمی دانم چه چیز در من به ویرانی رسیده !
که چنین نگاه بی تفاوتی را از آن من کرده است
چشم هایم گاه برای این نگاه ، اشک می ریزد و
کمی اشتیاق جستجو می کند
چه چیز می تواند غم را از دیدگانم بزداید و
لبخند را بر لبانم بنشاند
گاه می گریم زیرا دیگر دوست نمی دارم
دیگر دلتنگ نمی شوم
عشق ، قداست و صداقت را نمی توانم دگرباره معنا کنم
3 امتیاز + /
0 امتیاز - 1397/07/19 - 20:33 در
حـس نـویـس . . .