گاهی آدم رمانی نیمه تمام دارد،
می رود خانه چای دم می کند،
سیگاری زیر لب می گذارد،
تکیه به بالشی می دهد و نرم نرم می خواند.
خب، بدک نیست. برای خودش عالمی دارد،
اما بدبختی این است که هر شب نمی شود این کار را کرد.
آدم گاهی دلش می خواهد بنشیند
و با یکی در مورد کتابی که خوانده است حرف بزند،
درست انگار دارد دوره اش می کند.
اما کو تا یکی این طور و آن همه اُخت پیدا بشود؟!
1 امتیاز + /
0 امتیاز - 1397/07/19 - 19:31 در
HaMkHoNeH