عجیب است غربت!
نشسته ای توی ِ خانه ات و غریبی!
کنار تواند آنانکه که میشناسی شان و غریبی!
الفبایِ زبانتان یکی ست اما غریبی!
توی کوچه و خیابان میشناسندت به لبخندی اما غریبی!
می دانی؟!
من یک چیزی را فهمیده ام!
غربت،
تویِ دلِ آدم هاست...
چیزی ست تویِ خون ِ بعضی هامان!
در میان جمعیت
غریب بودم...